حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

یکشنبه, ۲۴ فروردین , ۱۴۰۴ Sunday, 13 April , 2025 ساعت ×
بمناسبت شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
۲۳ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴
بمناسبت شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام - نوشتاری از مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره از مقدمه کتاب شریف شرح حدیث عرض دین
پ
پ

بمناسبت شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام – نوشتاری از مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره از مقدمه کتاب شریف شرح حدیث عرض دین

بسمه تعالی

ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن السبط الاکبر الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه الصلوه و السلام یکی از اعاظم ذرّیه ی رسول و فرزندان مرتضی و بتول صلوات الله علیهم اجمعین و از شخصیت ها و معاریف علمای اهل بیت و بزرگان صحابه ی حضرت جواد و حضرت هادی علیهماالسلام و محارم اسرار ائمه علیهم السلام است و علی الظاهر چون با حضرت رضا علیه السلام در سلسله ی نسب به حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام در یک طبقه بوده، از اصحاب آن حضرت نیز بوده است و اگر چه برحسب روایتی، عصر امامت امام عسکری علیه السلام را درک نکرده است، ولی احتمال اینکه درک خدمت آن حضرت را کرده باشد قوی است.

یکی از کارهای الهی و ماندگار این شخصیت عظیم اسلام، مسأله عرض دین او بر امام زمان خود است. از اینکه چنین شخصیتی در مقام عرض دین خود برآمده است، اهمیت تصحیح عقاید، اعم از آنچه واجب الاعتقاد یا فراتر و بیشتر از آن است، معلوم می شود.

در موقفی که بزرگواری، مثل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام با آن همه علم و آگاهی از کتاب، سنّت و تألیف کتاب خطب امیرالمومنین علیه السلام و با عقایدی که صددرصد و به یقین جزمی و قطعی به آنها معتقد بوده است، باز لازم می داند که این عقاید را حضور مبارک امام عرضه بدارد تا از امام علیه السلام تصدیق و امضای صحّت آنها را دریافت نماید، دیگران به طریق اولی باید به عرض دین خود مبادرت کنند و برای اطمینان بیشتر و نه فقط به یک نفر بلکه به اشخاص متعدد از رجال عالم به قرآن، حدیث و معارف اهل بیت علیهم السلام و آنهایی که علمشان را از آن بزرگواران گرفته اند ، عرضه بدارند .

در این میدان باید با کمال تواضع و فروتنی کالای عقیدتی خود را به عرض خبرگان مورد اعتقاد و عالم به صحیح و ناصحیح و کامل و ناقص آن برسانیم.

در عصر ما مسأله عرض دین به دین شناسانى که دین را از قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام شناخته اند، مسأله اى است که باید همگان مخصوصاً نسل جوان و دانشجویان عزیز و دانشگاهیان متعهّد و متدیّن به آن توجّه کامل داشته باشند؛ زیرا دست تحریف و تأویل و تصرّف و اعمال سلیقه هاى شخصى به علل متعدد از جمله غرب زدگى از سوى معدودى که به اصطلاح خود را روشنفکر مى شمارند به سوى عقاید و تعالیم دینى دراز شده و اشخاص فاقد صلاحیت هاى علمى به صورت کارشناس امور دینى و طالب فرم در قالب مصاحبه و میزگرد و سخنرانى و نوشتن مقاله، ارزش هاى اسلام و التزامات مردم را به عقاید و احکام شرعى هدف قرار داده و چنان وانمود مى کنند که روشنفکرى، عدم تعهّد به مدالیل کتاب و سنت و اصطلاحات دینى و محدود نبودن در چهارچوب کتاب و سنّت است و به گمان خود، روشنفکرانه دریافت هاى علما و فقها را در امتداد قرن هاى متمادى تخطئه نموده و بسیارى از احکام الهى را با مزاج عصرى که ساخته غرب یا شرق است مناسب نمى دانند و برخی برنامه هاى شرعى و نظامات جزائى و اجتماعى و غیرها را زیر سوال برده و در عقاید نیز با افکار به اصطلاح عارفانه اى کتاب و سنّت را تعریف و توصیف مى نمایند و خلاصه راهى مى روند که اگر ادامه یابد التزامات دینى بسیارى را سست مى نماید.

کار مهمّ و بزرگ انبیا این بود که مردم را به برنامه هائى که از سوى خدا تبلیغ کردند، مومن ساخته و آنها را به عمل به این تعالیم وجداناً متعهّد نمودند؛ کارى که از هیچ یک از قشرهاى به اصطلاح برجسته و نوابغ فکرى برنیامده و برنخواهد آمد.

این افراد به اصطلاح روشنفکر هرکجا پیدا شدند با این ایمان برخورد دارند و خارج بر آن هستند و به این افتخار مى کنند که در تمام یا بعض از این باورها خدشه نمایند و تعهّد مردم را کم کنند و دین را طبق اندیشه خودشان، که متأثر از اوضاع و احوال بیگانگان است، تفسیر نموده و اصالت هاى اسلامى را مورد تردید یا انکار قرار دهند.

متأسفانه این روش ها که به صورت گرایش به دین و مذهب و مذهبى بودن ابراز مى شود کم و بیش در زن و مرد اثر گذارده و یک وسوسه در بعض مسائل مسلم مذهبى و تعهدات اسلامى در بعضى دیده مى شود.

ناگفته نماند که طبع این گونه برخوردهاى تردیدانگیز یا توهین آمیز با مسائل مقبوله و مورد احترام و تقدیس جامعه شهرت بخش است و افرادى که مى خواهند اسم و آوازه اى بدست بیاورند و از راه هاى صحیح عاجزند، این راه را پیش مى گیرند، و هر چه در این راه هتّاکى بیشتر نشان داده شود و بى پرده و صریح تر انکار و اهانت شود و به ارزش هاى جامعه تندتر حمله کنند، بیشتر موجب شهرت مى شود و عده اى هم که آن ارزش ها را معارض با هواها و منافع خود مى دانند، بیشتر از آن استقبال مى کنند.

همۀ اهل اطلاع و انصاف مى دانند که در بین تمام دانشمندانى که در رشته هاى مختلف علوم عقلى و اسلامى تبحّر و شهرت یافتند فقط، این صنف بودند که اسلام را حفظ کردند، و نقش اصلى تبلیغ دین به آیندگان را این افراد ایفا نمودند، رشته هاى دیگر فلسفه و عرفان مصطلح، اصلاً این هدف را ندارند و به یقین اگر مسلمان ها بودند و علاءالدوله سمنانى ها و بایزیدها و ابوسعیدها و صوفیان هند و ایران و خانقاه ها، آنچه که امروز در دست مردم نبود اسلام بود و هرچه هم بود، براى ادارۀ دین و دنیا قابل عرضه نبود.

افرادى مانند شهاب الدین سهروردى، ابن فارض و ابن عربى ها در این جهت نقشى نداشتند و حتّى نمى توان خدماتى را که شخصى مانند میرداماد رحمه الله در حفظ آثار اهل بیت علیهم السلام داشته است به حساب تبحّرش در فلسفه، و اینکه به قول خودش مشارک فلاسفه بزرگ یونان بوده گذاشت، و اگرچه در بعضى آرا و نظراتى که در برخى مسائل اسلامى بیان فرموده از فلسفه نیز کمک گرفته است، امّا خدمت ایشان و امثال ایشان به اسلام، نتیجۀ تخصّص آن بزرگواران در رشته هاى علوم خاص اسلامى، معارف قرآنى و آثار اهل بیت بوده است.

به هرحال، در عرض دین و در مقام تحصیل اطمینان به اینکه دینى که شخص به آن متدین شده است با دینى که پیغمبر و ائمه علیهم السلام و کتاب و سنّت عرضه داشته موافق است و دین الله مى باشد، معیار، همان بیان وحى، کلمات و بیانات اهل بیت وحى علیهم السلام است. باید به مقتضاى:«هَذَا الْعِلْمُ دِینٌ فَانْظُرُوا عَمَّنْ تَأْخُذُونَ دینَکمْ». [۱] دین خدا و علم دین را در همۀ رشته ها وبخش هایش از اهل دین بپرسید.

 


[۱]: (۱) دارمى، سنن، ج ۱، ص ۱۱۳؛ مسلم نیشابورى، صحیح، ج ۱، ص ۱۱؛ ابن عبدالبر، التمهید، ج ۱، ص ۴۵-۴۷، ۶۷؛ خطیب بغدادى، الکفایه فى علم الروایه، ص ۱۵۰؛ سیوطى، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۸۴؛ شهید ثانى، منیه المرید، ۲۳۹

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.