حدیث قدسی صیام
سوال: فی حدیث عن رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: قَالَ اللهُ تَبَارَک وَتَعَالَى کلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیرَ الصِّیامِ هُوَ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» (خصال). مراد از فرمایش خداى تعالى چیست؟
جواب: این کلام و مانند آن را در اصطلاح، «حدیث قدسى» مى گویند؛ که البته مثل احادیثى که از حضرات معصومین علیهم السلام وارد است انحا و انواع مختلف دارد و در تصدیق به صحّت هر حدیث قدسى، همان ضوابط و معیارهایى را که در احادیث دیگر ملاحظه مى شوند، باید ملاحظه نمود.
این حدیث قدسى که جنابعالى از آن سوال نموده اید، همان طور که اشاره کرده اید در خصال، به این سند روایت شده است: عبدوس بن علی بن العبّاس عن عبد الله بن یعقوب، عن محمّد بن یونس، عن أبی عامر، عن زَمَعَهَ، عَنْ سَلَمَهَ، عَنْ عِکرِمَهَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و سلم:
«قَالَ: قَالَ اللهُ تَبَارَک وَتَعَالَى: کلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیرَ الصِّیامِ هُوَ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ، وَالصِّیامُ جُنَّهُ الْعَبْدِ الْـمُومِنِ یوْمَ الْقِیامَهِ کمَا یقِی أَحَدُکمْ سِلَاحَهُ فِی الدُّنْیا، وَلَـخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیبُ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ رِیحِ الْـمِسْک، وَالصَّائِمُ یفْرَحُ بِفَرْحَتَینِ: حِینَ یفْطِرُ فَیطْعَمُ وَیشْرَبُ، وَحِینَ یلْقَانِی فَأُدْخِلُهُ الْـجَنَّهَ» .
از جهت سند، «عبدوس بن على بن عباس جرجانى» از مشایخ صدوق قدس سره است که حقیر، مدح و قدحى در کتب رجال از او ندیده ام. «محمد بن یونس» هم مجهول است و ظاهراً مثل رجال قبل از خودش تا «ابن عباس» همه عامى هستند. «ابوعامر عبدالملک بن عمرو قیسى» عقدى است و «زمعه بن صالح» و «سلمه بن وهرام» و «عکرمه»، همان «عکرمه بربرى»، خارجى معروف است.
خلاصه، حدیث، عامى و به اصطلاح نبوى است؛ یعنى از طریق شیعه منتهى به اعدال کتاب حضرات ائمّه معصومین علیهم السلام روایت نشده است.
در بسیارى از جوامع و سنن و مسانید عامّه به طرق متعدّده از «ابوهریره» و «ابن مسعود» و «ابى سعید» و «جابر» روایت شده است.
در مسند از هر یک «جابر» و «ابن مسعود» به یک طریق و از «ابى سعید» به دو طریق نقل شده است. بقیه این طرق کثیره، همه منتهى به «ابى هریره» مى شود اجمالاً ـ با کثرت طرق اسانید – مورد اعتبار و اعتماد نیست.
لفظ خبر نیز در این طرق، مختلف نقل شده است: در اخبار منتهیه به «جابر» و «ابن مسعود» و «ابى سعید» هیچ کدام این تقسیم («له» و «لى») نیست و بیشتر اخبار «ابى هریره» نیز مثل اخبار آن سه نفر فاقد این تقسیم است.
اخبار «ابن مسعود» و «ابى سعید» به لفظ «اَلصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» است و خبر «جابر» «هُوَ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» مى باشد.
فقط در چند طریق ـ مثل این طریق ـ که به «ابن عباس» منتهى مى شود، لفظ حدیث، «کلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیْرَ الصِّیامِ فَهُوَ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» است.
بنابراین بیان تفسیر و شرح براى خبرى که سند آن مورد اعتماد نیست و لفظ آن هم مختلف نقل شده است، لزوم چندانى ندارد که بتوان آن را به مقامات معصومه نسبت داد و این نسبت حاصلی نخواهد داشت؛ ولى براى اینکه سوال جنابعالى بی جواب نماند و تأسّى به بعضى بزرگانى که درباره مضمون این خبر اظهار نظر فرموده اند، توضیحاتى عرض مى شود:
آنچه که محتاج به شرح در این احادیث است، اول: بخش «کلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ» است و بیان وجه اینکه اعمال، همه براى خود ابن آدم است، غیر از روزه که براى خداست و دوم: بخش «فَهُوَ لِی أَوْ الصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» است.
در ارتباط با جهت اولى، علماى فریقین احتمالات متعدّده اى بیان کرده اند که هیچ یک کامل و بی نقص و اشکال نیست؛ مثل اینکه: جمیع حسنات و اعمال عبادى انسان مناسب با حال خود اوست. مثلاً نماز مشتمل بر قیام و جلوس و رکوع و سجود و غیر اینهاست که همه، افعال آدمى است و از براى او و از صنف کارهاى خود اوست و اگرچه عبادت است، اما بالذات تخلّق به اخلاق الله نیست؛ اما روزه که حقیقت آن منزّه نگاه داشتن و کارهاى دیگر است، همه امورى هستند که خداوند متعال از آنها منزّه است. از این جهت، تشبّه به صفات الله و تخلّق به اخلاق الله است و از این جهت، آن کارهاى قسم اوّل براى ابن آدم است؛ یعنى کار بشرى است و این کارها ذات و اصل و حقیقتش، براى اوست و از امورى است که الله ـ عزّ اسمه ـ از آنها بالذّات منزّه است.
وجه دیگر که نزدیک به وجه اول است این است که: همه عبادات ـ غیر از روزه ـ مشتمل بر افعالى است که خداوند از آنها منزّه است؛ مثل: نماز و حج؛ از این جهت به خود انسان، تعلّق دارد و از این جهت، جنبه وجه اللّهى ندارد.
بنابراین براى خود ابن آدم و به خودش مربوط است؛ اما روزه که امساک از ما یتنزّه منه ذات البارى ـ یعنى اکل و شرب و غیرهما ـ است به او مربوط و به خود او وابستگى دارد و موید این احتمال هم، بعضى الفاظ دیگر خبر است به این لفظ: «کلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ الْـجَنَّهُ بِهِ عَشْرُ أَمْثَالِـهَا إِلَى سَبْعِمِأَهِ ضِعْفٍ إِلَّا الصِّیامَ وَهُوَ لِی، وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ». و از این جهت وجهه و اعتبار وجه اللّهى دارد؛ بنابراین به او ارتباط دارد و از براى اوست.
وجه سوم این است که: مراد از «لَهُ» این است که چون براى هر عمل و حسنه اى جزایى مقرّر است، از ده برابر تا مقادیر معلومه دیگر، و عامل، با علم به این ثواب ها و مقادیر، آن عمل را انجام مى دهد، آن عمل براى اوست؛ اما روزه برحسب روایات «الصوم الصبر» صبر است و ثواب آن برحسب «إِنَّمَا یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ» بی حساب و غیرمقدّر مى باشد و براى خداست.
احتمالات دیگر نیز گفته شده که «فاضل مقداد» در کتاب نضد القواعد و دیگران از اهل نظر شیعه و سنى بیان کرده اند؛ ولى هیچ یک شافى و وافى نیست.
این احتمال هم به نظر مى رسد که به قرینه لفظ بعضى این روایات ممکن است با عبارت «کلُّ الْعَمَلِ کفَّارَهٌ إِلَّا الصَّوْمَ وَالصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» گفته شود. مقصود این است که سایر اعمال ـ غیر از روزه ـ همه کفّاره و جبران و تدارک است و موجب ستر و پوشش بر ابن آدم مى شود، نه اینکه کل هویت آنها کفّاره باشد؛ بلکه به این معنى که این جهت در آنها هست؛ مگر «صوم» که همه اش براى خداست و خدا جزاى آن را مى دهد.
راجع به کلمه «له» و فرقى که بین «لى» در این خبر ـ به فرض صحّت آن ـ است، بیشتر از این کلام را دنبال نمى کنم.
اما در بخش «الصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» که الفاظ خبر بر آن اتّفاق دارند، تفسیر خبر مستقیم است؛ زیرا ظاهر این است که خداوند متعال روزه را به جهت تعظیم و اظهار اهمیت و نقشى که در عبودیت نسبت به او دارد، براى خودش فرموده و جزا و پاداش آن را نیز با خود قرار داده و «وَأَنَا أَجْزِی بِهِ» با فعل معلوم است؛ یعنى من به آن جزا مى دهم. و خواندن این جمله با فعل مجهول، غلط است؛ و معنایى که با تکلّف براى آن مى کنند با آن مطابقت ندارد.
ثبت دیدگاه