ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 13 – روزه و سیر زمان
نقش علم در ایمان
به گواهی دانشمندان بزرگ غرب و شرق، پیشرفتهای علمی و صنعتی روزافزون ـ که حکایت از استعداد وسیع و توان اندیشه بشر دارد ـ به هیچ وجه موجب سستی ایمان به خدای جهان و برنامه های آسمانی و هدایتهای اخلاقی و اجتماعی پیامبران نمیشود؛ و اصولاً تا آنجا که فکر دوربین بشر به کاوشهای بزرگ علمی توفیق یافته و به کشف مجهولات بسیار نایل شده، هیچ رابطه ای میان ترقّی دانش و صنعت، و کاهش نیروی ایمان یافت نشده و پس از این هم رابطه ای پیدا نخواهد شد؛ بلکه هرچه بشر در ناحیه کشف قوای طبیعت و تسخیر زمین و آسمان قدم به جلو بردارد، نیروی ایمان او استوارتر و احساس او به آن وجود بزرگ (خدا) ـ که تمام این نظامات جهان، از کهکشانها تا ذرّه و اتم را برقرار کرده ـ بیشتر میشود.
تاریخ سیر ادیان نشان میدهد که به موازات ترقّی علم و دانش، ایمان واقعی بشر نیز همواره روبه تکامل بوده است.
تمام اقداماتی که دانشمندان درزمینه کشف خواصّ پدیده های این عالم دارند و تمام دانشهایی که در رشته های گوناگون این پدیده ها شب و روز دانشمندان را به بررسی و تحقیق وادار کرده ـ از دانش پزشکی، گیاه شناسی، زیست شناسی، زمین شناسی، کیهان شناسی و… ـ همه دلایل خداشناسی قرآن مجید و معارف دین اسلام را تأیید میکنند؛ و آنچه را در قرآن و احادیث اسلام درباره تمام موجودات به طور عام بیان شده، این دانشها آن را به طور استقراء و بررسی در هر رشته، بیان میدارند.
قرآن میگوید: تمام عالم، تحت یک نظام دقیق قرار داد.
دانشهای بشری نیز، از هریک از نظامها و ارتباطی که میان این پدیده های جهانی برقرار است، سخن میگویند.
به طور مثال: اگر نظام دقیق و ارتباط بین اجزای این جهان وجود نداشت، امکان موفقیت بشر برای تسخیر ماه و کرات دیگر خردپسند نبود.
تمام دانشها، روی نظم و ارتباط اجزای این جهان پیدا شده است؛ حتّی دانش پزشکی بر اساس نظام جسمی بدن انسان پیشرفت کرده و بیماریها را علاج میکند.
این نظم همان است که در قرآن مجید مکرّر از آن یاد شده است. دانش امروز امکان تسخیر کرات را عملی کرد. قرآن هم چهارده قرن پیش تمام کرات و مخلوقات را صریحاً مسخّر انسان معرفی فرموده است.
اسلام، تمام افراد بشر را عضو یک جامعه و همه حیوانات و نباتات و جمادات را اعضای یک جامعه بزرگ تر و بالاخره تمام مخلوقات کوچک و بزرگ را با هم مرتبط و عضو جامعه بزرگ ممکنات ـ که یک اراده بر همه آنها حکم فرما، و یک نظام در همه آنها برقرار است ـ میداند.
علوم امروز نیز همه این ارتباطات و هم بستگیها را کشف میکنند.
ازنظر دانشمندان و علما، علم موید ایمان، و ایمان مشوّق علم است؛ ولی افرادی نادان که از علوم و دانشهای قدیم و جدید بی اطّلاع میباشند، گمان میکنند که چون وسایل زندگی مادّی عوض شده، مسائل اخلاقی و معنوی و برهانی نیز عوض میشود؛ و چون مظاهر زندگی مادّی دستخوش تحوّل و تغییر است، همه چیز قابل تحوّل و تغییر میباشد و چون از ابتدا ایمان پابرجا و بااساس نداشته اند و از حدود تقلید جلوتر نرفته اند، نسبت به تعالیم اخلاقی و دستورات انبیا، بی اعتنا شده اند و گمان میکنند که مثلاً چون بشر، اسب و… را کنار گذارده و از اتومبیل و هواپیما و… استفاده میکند، باید ایمان، امانت، صداقت، محبّت، عفاف، پاک دامنی و سایر تعالیم اخلاقی را کنار بگذارد.
این تفکر نتیجه جهل ونادانی و بی اطّلاعی از حقایق دین و دعوت دین، و خلط و اشتباه بین امور روحانی، معنوی و اخلاقی و اجتماعی با امور صناعی است و با اندک توجّه، این اشتباه برطرف میشود؛ زیرا اگر بین ضعف ایمان و پیشرفت صنعت و تغییر مظاهر زندگی مادّی رابطه ای بود و به موازات ترقّی و تحوّلات مادّی و صنعتی، ایمان ضعیف شده و در قوس نزولی حرکت میکرد، قرنها پیش از این، فاتحه ایمان خوانده شده و همه جا بی ایمانی، حاکمِ مطلق شده بود؛ چرا که تمام مظاهر زندگی بشر از خانه، لباس، خوراک، کسب و تجارت، زراعت، آلات و ادوات، خواندن و نوشتن، کتاب و چاپ، نقل و انتقال، ریسندگی و بافندگی، همه به تدریج و در اثر پیشرفت صنعت و اختراع و کشف مجهولات، ساخته و تکمیل شده و هر روز، بشر قدمی به جلو برداشته و در جهان علم و صنعت اطّلاعات تازه ای کسب کرده است. و در حالی که این مظاهر زندگی از هزاران سال پیش تاکنون در حال تغییر بوده و هست، ایمان و لوازم آن همواره ثابت و برقرار باقی مانده است؛ به طوری که اگر یک مومن و یک موحّد حقیقی چند هزار سال پیش، مانند: ابراهیم خلیل علیه السلام به این دنیای ما بازگردد، اصلاً و ابداً چیزی از ایمانش کاسته نمیشود و با همان ادلّه ای که قرآن از آنها حکایت کرده، اکنون هم مردم را به خدا راهنمایی میکند؛ و همان طور که آن روز بشر پرستی و شرک را محکوم میکرد، امروز هم بشر پرستی را که به صُور دیگر رایج شده، محکوم میکند؛ زیرا هیچ فرق و تفاوتی پیدا نشده، جز ترقّی علم و افزایش اطّلاع بشر، که آن هم موید ایمان و سبب نیاز بیشتر انسان به یک نظم دینی و وجدانی شده است.
توجه به یک نکته
نکته ای که در اینجا باید به آن توجّه داشت این است که: برخی از ملل به جای عقاید صحیح و حق و کیش معقول و دین خردپسند و توحید خدا، خرافاتی را پذیرفته و به آن ایمان دارند.
این ملّتها یا از اساس، عقاید خرافی داشته؛ یعنی، کیش آنها مبنای منطقی و پاک نداشته و یا اگر داشته به واسطه علل و دسایس و حوادث و تحریفات خرافاتی که داخل آن دین شده، به شرک و پرستش غیر خدا آلوده گشته است؛ که چون تاریخ روشن و کتاب دست نخورده و مورد اعتماد هم در دست ندارند، نمیتوانند آن خرافات را از حقایق جدا کنند؛ مانند: کیش مسیحیت کنونی. ازاین جهت ناچار به ضدّیت با علم برخاسته و در میدان مبارزه با دانشهای بشر، شکست خورده و ایمان پیروان آن مذاهب، سست و بی اثر گردیده است.
تاریخ کلیسا کاملاً این موضوع را نشان میدهد که علّت بزرگ و اساسی زوال حکومت کلیسا بر قلوب و تسلّط افکار مادّیگری در جهان مسیحیت، خرافاتی بود که به اسم دین به آن معتقد شده و ترقّی علم، بی مایگی آن عقاید خرافی را آشکار کرد. از این جهت اروپا تا مدّتی به اساس مذهب و دین بی عقیده شده و دین را از ریشه و پایه، بیاساس می پنداشت.
اسلام و خرافات
امّا اگر دینی مثل اسلام خالی از خرافات باشد و راه اجتهاد و بررسی در آن دین به واسطه وجود کتابی مانند قرآن مجید، و احادیث و سنّت و سیره پیغمبر و ائمه علیهم السلام برای همه باز، و تاریخ روشن و معتبر آن در دسترس مطالعه عموم باشد، با پیشرفت علم و صنعت از ارزش و نفوذ آن چیزی کاسته نمیشود؛ بلکه بر اهمیت و اعتبار آن افزوده میگردد؛ چرا که چنین دینی با خرافات به شدّت مبارزه کرده و بشر را به عقل و تفکر و تعلیم و تعلّم دعوت نموده و تمام بدبختیهای او را معلول جهالت و نادانی میشمرد.
خدایی که اسلام معرّفی میکند و به سوی او میخواند، اگر صدها میلیون سال و با سرعت هرچه شگفت انگیزتر، بشر در کشف مجهولات به پیش برود، به جایی و نقطه ای که او را به انکار این خدا وادار کند یا از پرستش او باز دارد، نخواهد رسید.
خدای بشر همان خدای یگانه اسلام است؛ همان خدای ناپیدا؛ همان خدایی که نظم جهانها، کیهانها، ذرّه ها و همه را او برقرار کرده؛ همان خدایی که همه را آفریده است؛ خواه انسان در ناحیه علم و در یک نقطه بماند و تغییر وضعی ندهد، یا هر آن و هر روز با نیروی کوشش و تأمّل و تفکر، گام های وسیعی بردارد و خواه بیابان نشین باشد، یا در آسمان خراشها زندگی کند، او خدا و معبود و مسجود همه و بینیاز و توانای مطلق، و پاک و منزّه از شرک و انباز است.
سایر عقاید اسلامی و فروع و اصول و تعالیم این دین ـ که جنبه های گوناگون آدمیزاد و جامعیت او را از هر جهت رعایت کرده و جسم و روح او را در یک میزان قرار داده و باهم، هماهنگ میسازد ـ همین گونه است؛ یعنی مرور زمان آن را متزلزل و کم اعتبار نخواهد کرد.
اگر دنیا با این ترقّی های شگرف و عمیق مادّی، از تعالیم و هدایتهای اسلام و قرآن و روش تربیتی اولیا و رهبران اسلام و توجّه آنها به عدالت گستری و تساوی حقوق و تأمین رفاه و آسایش واقعی بشر الهام میگرفت، به طور قطع زمین نمونه ای از بهشت برین بود.
قرآن را بخوانید؛ نهج البلاغه را مطالعه کنید و اصول عالی و همیشه نوین اسلام را در قسمتهای اجتماعی و سیاسی بررسی فرمایید تا بدانید هر آنچه در ستایش این دین و تعالیم و اصول و فروع آن گفته شود، گزاف نیست و یگانه راه نجات بشر از اضطراباتی که به واسطه پیشرفت صنعت و غلبه مادّیات بر روحانیات و ادغام جامعه ها در یکدیگر و اصطکاک منافع پیش آمده، التزام به احکام اسلام و جهانی شدن این نظامات است.
از باب نمونه، یکی از احکام اسلام همین «روزه ماه رمضان» است. هرچه اعصار مترقّی تر، جلو بیاید، نه از حکمتها و فواید روزه چیزی میکاهد و نه نقش روزه را در تربیت روح و جسم و تهذیب اخلاق انکار میکند، و همان طور که چهارده قرن پیش، روزه ماه رمضان از کاملترین و آموزنده ترین مکتبهای اخلاقی و انسانی و آموزنده تقوا و پرهیزکاری و رشددهنده فضایل و ملکات شریفه بود، امروز هم همین منافع و مصالح را داراست.
اگر چهارده قرن پیش آن طور که باید نوع مردم از فواید آن آگاه نبودند، در عصر ما فواید صحّی و بهداشتی و روانی و تربیتی و اجتماعی آن آشکارتر شده است.
مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:
ثبت دیدگاه