آزادی بشر
از مولد رسول، جهان زیب و فرّ گرفت دهر کهن جوان شد و عمر دگر گرفت
عهد جهالت و ستم و خودسرى گذشت نور کمال و علم، زمین سربهسر گرفت
آزاد شد بشر ز خرافات کفر و شرک سوى رقاء و رشد، شتابان سفر گرفت
نومید گشته بود اگر از نجات خویش نخل امیدوارى او برگ و بَر گرفت
در حادثات سخت و دفاع از حقوق خویش از قوّت عقیده به یزدان سپر گرفت
نازم به امّتى که ز اخلاص و معرفت برنامه حیات ز خیرالبشر گرفت
«لطفى» ز خاک مقدم خدّام مصطفى با افتخار سرمه و کُحل بصر گرفت
رست از عذاب و جست مکان در بهشت عدن اندر پناه آل، هر آن کس مقرّ گرفت
هر کس نه راه احمد و آل على گرفت راه خطا و مهلکه و شور و شرّ گرفت
ثبت دیدگاه