حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

چهارشنبه, ۳۰ آبان , ۱۴۰۳ Wednesday, 20 November , 2024 ساعت ×
احکام نماز قضا
۰۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۸
احکام نماز قضا در توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
پ
پ

احکام نماز قضا

مسأله 1379. کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، باید قضای آن را به جا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده یا به واسطه مستی نماز نخوانده باشد، ولی نمازهای یومیه‎ای را که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده قضا ندارد، و هم‌چنین کسی که در تمام وقت بدون عمد بیهوش بوده، قضا بر او واجب نیست.

مسأله 1380. اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.

مسأله 1381. کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند، ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.

مسأله 1382. کسی که نماز قضا دارد، می‎تواند نماز مستحبی بخواند.

مسأله 1383. اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایی دارد، یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده، مستحب است احتیاطاً قضای آن‌ها را به جا آورد.

مسأله 1384. قضای نمازهای یومیه که ادای آن‌ها باید به ترتیب خوانده شود، مثل ظهر و عصر از یک روز، یا مغرب و عشا از یک شب، باید قضای آن‌ها را نیز به ترتیب بخواند، مثلاً اگر از کسی نماز ظهر وعصر یک روز فوت شود، باید اول قضای ظهر را بخواند و بعد از آن عصر را، ولی اگر کسی مثلاً یک روز نماز ظهر و روز بعد نماز عصر را نخوانده، می‎تواند اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نماید، و ترتیب در بین آن‌ها لازم نیست، هرچند سزاوار است تا ممکن است رعایت ترتیب را بنماید.

مسأله 1385. اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه، مانند نماز آیات را بخواند، یا مثلاً بخواهد یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آن‌ها را به ترتیب به جا آورد.

مسأله 1386. در مسأله 1384 گذشت که در قضای نمازها ترتیب لازم نیست خصوصاً در صورتی که ترتیب فوت را فراموش کرده باشد، مگر در جایی که در ادای آن‌ها ترتیب واجب باشد، ولی اگر بخواهد احتیاط کند، و مراعات ترتیب نماید خوب است، و اگر بخواهد طوری آن‌ها را بخواند که یقین کند به ترتیبی که قضا شده به جا آورده است، اگر قضای یک نماز ظهر و یک نماز مغرب بر او واجب است، و نمی‎داند کدام اول قضا شده، احتیاطاً باید اول یک نماز مغرب و بعد از آن یک نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، یا اول یک نماز ظهر و بعد از آن یک نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا یقین کند هر کدام را که اول قضا شده اول خوانده است.

مسأله 1387. اگر نماز ظهر یک روز، و نماز عصر روز دیگر، یا دو نماز ظهر یا دو نماز عصر از او قضا شده، و نمی‎داند کدام اول قضا شده است، چنان‌چه دو نماز چهار رکعتی بخواند به نیت این که، اولی قضای نماز روز اول، و دومی قضای نماز روز دوم باشد کافی است.

مسأله 1388. اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا، یا یک نماز عصر و یک نماز عشا از او قضا شود، و نداند کدام اول قضا شده است، و بخواهد احتیاط نماید، باید طوری آن‌ها را بخواند که یقین کند به ترتیب به جا آورده است، مثلاً اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا از او قضا شده و اولی آن‌ها را نمی‎داند، باید اول یک نماز ظهر، بعد یک نماز عشا دوباره یک نماز ظهر، یا اول یک نماز عشا بعد یک نماز ظهر، دوباره یک نماز عشا بخواند.

مسأله 1389. کسی که می‎داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده، ولی نمی‎داند نماز ظهر است یا نماز عصر، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیت قضای نمازی که نخوانده به جا آورد کافی است.

مسأله 1390. کسی که پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمی‎داند اولی آن‌ها کدام است، و بخواهد احتیاطاً مراعات ترتیب را نماید، باید نه نماز به ترتیب بخواند، مثلاً از نماز صبح شروع کند و بعد از آن که ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند، و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولی آن‌ها را نمی‎داند، باید ده نماز به ترتیب قضا کند، و همین‌طور برای هر یک نمازی که به نمازهای قضای او اضافه می‎شود، در صورتی که پشت سر هم قضا شده باشد، باید یک نماز بر مقداری که گفته شد اضافه نماید، مثلاً اگر هفت نماز او قضا شده و اولی آن‌ها را نمی‎داند، باید یازده نماز به ترتیب به جا آورد.

مسأله 1391. کسی که می‎داند نمازهای پنج‌گانه او هر کدام از یک روز قضا شده و ترتیب آن‌ها را نمی‎داند، چنان‌چه نماز یک شبانه‌روز را به جا آورد کافی است؛ ولی اگر بخواهد احتیاط کند باید شش شبانه‌روز نماز بخواند، و هم‌چنین برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه شود، باید یک روز بیشتر بخواند، تا یقین کند به ترتیبی که قضا شده به جا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، باید هفت شبانه‌روز قضا نماید.

مسأله 1392. کسی که مثلاً چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آن‌ها را نمی‎داند، مثلاً نمی‎داند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده، چنان‌چه مقدار کمتر را بخواند کافی است؛ ولی اگر شماره آن‌ها را می‎دانسته و فراموش کرده، بهتر آن است که به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آن‌ها را خوانده است، مثلاً اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است، و یقین دارد که بیشتر از ده تا نبوده، ده نماز صبح بخواند.

مسأله 1393. کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، بنابر احتیاط مستحب اگر ممکن است باید اول آن را بخواند، و بعد مشغول نماز آن روز شود؛ و نیز اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد، ولی یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتی که ممکن باشد بنابر احتیاط مستحب باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.

مسأله 1394. اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده، یا فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، چنان‌چه وقت وسعت دارد، و ممکن است نیت را به نماز قضا برگرداند، می‎تواند نیت نماز قضا کند، مثلاً اگر در نماز ظهر پیش از تمام‌شدن رکعت دوم، یادش بیاید که نماز صبح آن روز قضا شده، در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد، می‎تواند نیت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند، بعد نماز ظهر را بخواند، ولی اگر وقت تنگ است، یا نمی‎تواند نیت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نیت نماز صبح کند، یک رکوع که رکن است زیاد می‎شود، نباید نیت را به قضای صبح برگرداند.

مسأله 1395. اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد، و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنان‌چه برای قضای تمام آن‌ها وقت ندارد، یا نمی‎خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند، و احتیاط مستحب آن است که بعد از خواندن قضای نمازهای سابق، دوباره نماز قضایی را که در آن روز پیش از نماز ادا خوانده به جا آورد.

مسأله 1396. تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهای خود عاجز باشد، دیگری نمی‎تواند نمازهای او را قضا نماید.

مسأله 1397. نماز قضا را با جماعت می‎شود خواند؛ چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا، و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند، مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

مسأله 1398. مستحب است اطفال ممیز را به خواندن نمازهای واجب و نوافل تمرین و عادت دهند، بلکه مستحب است آنان را به قضای نماز هم وادار نمایند، و هم‌چنین مستحب است تمرین و عادت‌‌دادن آنان بر هر عبادت و عمل صالح و خلق و روش نیک، و واجب است بر اولیاء اطفال که آنان را از هر کاری که باعث ضرر بر خودشان و یا دیگران باشد، و هم‌چنین از انجام هر کاری که شارع مقدس وجود آن را در خارج منع فرموده، جلوگیری کنند، و مخصوصاً در آموزش و پرورش آن‌ها نظارت کامل داشته باشند، که زیر نظر معلمان صالح و متعهد باشد، و آن‌ها را به کودکستان، دبستان و دبیرستان‎هایی که از هر جهت مورد اعتماد باشند بفرستند، و حتی حسن انتخاب نام برای فرزندان خود را رعایت نمایند، و مراقبت کنند که با بی‌توجهی و سهل‌انگاری در تربیت اولاد، گناه فساد عقیده اولاد، بلکه اولاد اولاد خود را تا روز قیامت به گردن نگیرند.

 

نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگ‌تر واجب است

مسأله 1399. اگر پدر به جهت عذری نماز یا روزه‎اش را به جا نیاورده باشد، بعد از فوت او بر پسر بزرگتر واجب است قضا نماید، یا برای انجام آن اجیر بگیرد، هر چند پدر نتوانسته قضا کند، و بنابر احتیاط اگر از روی نافرمانی هم ترک کرده باشد، پسر بزرگ‎تر باید آن را قضا نماید، یا برای او اجیر بگیرد. در مورد مادر نیز احتیاط واجب رعایت این حکم است، بلکه در صورتی که وصیت نکرده باشند، و پسر هم نداشته باشند، احتیاط واجب این است که اکبر ذکور از اولیاء میت نماز و روزه او را قضا کند، و با نبود ذکور، اناث از آن‌ها انجام دهند.

مسأله 1400. اگر پسر بزرگ‎تر شک دارد که پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته‎اند یا نه، چیزی بر او واجب نیست.

مسأله 1401. اگر پسر بزرگ‎تر بداند که پدر و مادرش نماز قضا داشته‎اند، و شک کند که به جا آورده‎اند یا نه، بنابر احتیاط واجب باید قضا نماید.

مسأله 1402. اگر معلوم نباشد که پسر بزرگ‎تر کدام است، قضای نماز و روزه پدر و مادر بر هیچ‌کدام از پسرها واجب نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که نماز و روزه آنان را بین خودشان قسمت کنند، یا برای انجام آن قرعه بزنند.

مسأله 1403. اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، بعد از آن که اجیر، نماز و روزه او را به طور صحیح به جا آورد، بر پسر بزرگ‎تر چیزی واجب نیست.

مسأله 1404. اگر پسر بزرگ‎تر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند، باید به تکلیف خود عمل کند، مثلاً قضای نماز صبح و مغرب و عشای مادرش را باید بلند بخواند.

مسأله 1405. کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر و مادر هم بر او واجب شود، هر کدام را اول به جا آورد صحیح است.

مسأله 1406. اگر پسر بزرگ‎تر موقع مرگ پدر یا مادر نابالغ یا دیوانه باشد، وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید، باید نماز و روزه پدر و مادر را قضا نماید؛ و چنان‌چه پیش از بالغ‌شدن یا عاقل‌شدن بمیرد، بنابر احتیاط مستحب بر پسر دوم است، و مراعات این احتیاط سزاوار است.

مسأله 1407. اگر پسر بزرگ‎تر پیش از آن که نماز و روزه پدر یا مادر را قضا کند بمیرد، چنان‌چه بین مرگ پدر یا مادر و مرگ او به قدری طول‌کشیده‌ که می‎توانسته قضای نماز و روزه آن‌ها را به‌جا آورد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست، و اگر این مقدار طول نکشیده، قضای آن‌ها بنابر احتیاط مستحب بر پسر دوم است، و مراعات این احتیاط سزاوار است.

 

برای بازگشت به صفحه رساله بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

رساله توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.