حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

جمعه, ۱۵ تیر , ۱۴۰۳ Friday, 5 July , 2024 ساعت ×
احکام وضو
۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۸
احکام وضو - وضوی ارتماسی - دعاهایی كه موقع وضوگرفتن مستحب است - شرایط وضو - اعمالی كه باید برای آن‌ها وضو گرفت - مبطلات وضو - احكام وضوی جبیره ای در توضیح المسائل حضرت آیت الله صافی گلپایگانی قدس سره
پ
پ

وضو

مسأله 242. در وضو واجب است صورت و دست‎ها را بشویند و جلوی سر و روی پاها را مسح کنند.

مسأله 243. درازای صورت را باید از بالای پیشانی، جایی که موی سر بیرون می‎آید تا آخر چانه شست، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شست قرار می‎گیرد باید شسته شود، و اگر مختصری از این مقدار را نشوید وضو باطل است؛ و برای آن که یقین کند این مقدار کاملاً شسته شده، باید کمی اطراف آن را هم بشوید.

مسأله 244. اگر صورت یا دست کسی کوچکتر یا بزرگتر از معمول مردم باشد، باید ملاحظه کند که افراد معمولی تا کجای صورت خود را می‎شویند، او هم تا همان‌جا را بشوید، و نیز اگر در پیشانی او مو روییده یا جلوی سرش مو ندارد، باید به اندازه معمول، پیشانی را بشوید.

مسأله 245. اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه‎های چشم و لب او هست که نمی‎گذارد آب به آن‌ها برسد، چنان‌چه احتمال او در نظر مردم به‌جا باشد، باید پیش از وضو وارسی کند که اگر هست برطرف نماید.

مسأله 246. اگر پوست صورت از لای مو پیدا باشد، باید آب را به پوست برساند؛ و اگر پیدا نباشد، شستن مو کافی است و رساندن آب به زیر آن لازم نیست.

مسأله 247. اگر شک کند که پوست صورت از لای مو پیدا است یا نه، بنابر احتیاط واجب باید مو را بشوید و آب را به پوست هم برساند.

مسأله 248. شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمی‎شود واجب نیست، ولی برای آن که یقین کند از جاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده، واجب است مقداری از آن‌ها را هم بشوید، و کسی که نمی‎دانسته باید این مقدار را بشوید، اگر بداند در وضوهایی که گرفته مقدار واجب را شسته، نمازهایی که خوانده صحیح است.

مسأله 249. باید صورت و دست‎ها را از بالا به پایین شست، و اگر از پایین به بالا بشوید وضو باطل است.

مسأله 250. اگر دست را تر کند و به صورت و دست‎ها بکشد، چنان‌چه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست آب کمی بر آن‌ها جاری شود، کافی است.

مسأله 251. بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت‎ها بشوید.

مسأله 252. برای آن که یقین کند آرنج را کاملاً شسته، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.

مسأله 253. کسی که پیش از شستن صورت، دست‎های خود را تا مچ شسته، در موقع وضو باید تا سر انگشتان را بشوید، و اگر فقط تا مچ را بشوید وضوی او باطل است.

مسأله 254. در وضو، شستن صورت و دست‎ها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم مستحب و مرتبه سوم و بیشتر از آن حرام می‎باشد، و این که کدام شستن، اول یا دوم یا سوم است، مربوط به قصد کسی است که وضو می‎گیرد. پس اگر به قصد شستن مرتبه اول مثلاً ده مرتبه آب به صورت بریزد، اشکال ندارد و همه آن‌ها شستن اول حساب می‎شود، و اگر به قصد این که سه مرتبه بشوید سه مرتبه آب بریزد، مرتبه سوم آن حرام است.

مسأله 255. بعد از شستن هر دو دست، باید جلوی سر را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند، و احتیاط واجب آن است که با دست راست مسح نماید، و نیز احتیاط آن است که مسح از بالا به پایین باشد، اگرچه اقوی جواز مسح از پایین به بالا است.

مسأله 256. یک قسمت از چهار قسمت سر که مقابل پیشانی است جای مسح می‎باشد، و هر جای این قسمت را به هر اندازه مسح کند کافی است، اگر چه احتیاط مستحب آن است که از درازا به اندازه درازی یک انگشت و از پهنا به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید.

مسأله 257. لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موی جلوی سر هم صحیح است، ولی کسی که موی جلوی سر او به اندازه‎ای بلند است که اگر مثلاً شانه کند به صورتش می‎ریزد یا به جای دیگر سر می‎رسد، باید بن موها را مسح کند، یا فرق سر را باز کرده پوست سر را مسح نماید، و اگر موهایی را که به صورت می‎ریزد یا به جاهای دیگر سر می‎رسد، جلوی سر جمع کند و بر آن‌ها مسح نماید یا بر موی جاهای دیگر سر که جلوی آن آمده مسح کند، باطل است.

مسأله 258. بعد از مسح سر، باید با تری آب وضو که در دست مانده روی پاها را از سر یکی از انگشت‎ها تا برآمدگی روی پا مسح کند، و احتیاط واجب آن است که تا مفصل را هم مسح نماید.

مسأله 259. پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولی بهتر آن است که به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید، و بهتر از آن مسح تمام روی پا است.

مسأله 260. احتیاط آن است که در مسح پا، دست را بر سر انگشت‎ها بگذارد و بعد به روی پا بکشد، هرچند اکتفا به این که تمام دست را روی پا بگذارد و کمی بکشد جایز است.

مسأله 261. در مسح سر و روی پا، باید دست را روی آن‌ها بکشد و اگر دست را نگهدارد و سر یا پا را به آن بکشد، وضو باطل است، ولی اگر موقعی که دست را می‎کشد سر یا پا مختصری حرکت کند اشکال ندارد.

مسأله 262. جای مسح باید خشک باشد و اگر به قدری تَر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند، مسح باطل است، ولی اگر تری آن به قدری کم باشد که رطوبتی که بعد از مسح در آن دیده می‎شود بگویند فقط از تری کف دست است، اشکال ندارد.

مسأله 263. اگر برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد، نمی‎تواند دست را با آب خارج تَر کند، بلکه باید از اعضاء دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.

مسأله 264. اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، احتیاط واجب آن است که سر را با همان رطوبت مسح کند، و برای مسح پاها از اعضاء دیگر وضو رطوبت بگیرد.

مسأله 265. مسح‌کردن از روی جوراب و کفش باطل است، ولی اگر به واسطه سرمای شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند این‌ها نتواند کفش یا جوراب را بیرون آورد، مسح‌کردن بر آن‌ها اشکال ندارد، و اگر روی کفش نجس باشد، باید چیز پاکی بر آن بیندازد و بر آن چیز مسح کند، و احتیاط واجب آن است که تیمم هم بنماید.

مسأله 266. اگر روی پا نجس باشد و نتواند برای مسح، آن را آب بکشد باید تیمم نماید.

 

وضوی ارتماسی

مسأله 267. در وضوی ارتماسی احوط آن است که انسان صورت و دست راست را به قصد وضو در آب فرو برد و با دست راست، دست چپ را به قصد وضو بشوید، و مسح سر و پاها را انجام دهد.

مسأله 268. در وضوی ارتماسی هم باید صورت و دست‎ها از بالا به پایین شسته شود، به این نحو که صورت را از طرف پیشانی و دست‎ها را از طرف آرنج در آب فرو برد.

مسأله 269. اگر وضوی بعضی از اعضاء را ارتماسی و بعضی را غیر ارتماسی انجام دهد، اشکال ندارد.

 

دعاهایی که موقع وضوگرفتن مستحب است

مسأله 270. کسی که وضو می‎گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می‎افتد بگوید:

بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذی جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً
وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً

و موقعی که پیش از وضو دست خود را می‎شوید بگوید:

اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنی مِنَ الْمُتَطَهِّرِین

و در وقت مضمضه، یعنی آب در دهان‌گرداندن بگوید:

اللّهُمَّ لَقِّنی حُجَّتی یَوْمَ ألْقاک وَ اَطْلِقْ لِسانی بِذِکرِک

و در موقع استنشاق، یعنی آب در بینی‌کردن بگوید:

اللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَیَّ رِیحَ الْجَنَّهِ وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ یَشُّمُ رِیحَها
وَ رَوْحَها وَ طیبَها

و موقع شستن صورت بگوید:

اللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهیَ یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجوُهُ وَ لاتُسَوِّدْ وَجْهیَ یَوْمَ
تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجوهُ

و در وقت شستن دست راست بخواند:

اللّهُمَّ اَعْطِنی کتابی بِیَمِینی وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنانِ بِیَسارى
وَ حَاسِبْنی حِسَاباً یَسِیراً

و موقع شستن دست چپ بگوید:

اللّهُمَّ لا تُعْطِنی کتَابی بِشِمالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لاتَجْعَلْهَا مَغْلوُلَهً إلی عُنُقی وَ اَعوُذُ بِک مِنْ مُقَطَّعَاتِ النّیران

و موقعی که سر را مسح می‎کند بگوید:

اللّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک وَعَفْوِک

و در وقت مسح پا بخواند:

اللّهُمَّ ثَبِّتْنی عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الأَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْیِی فی مَا یُرْضِیک عَنِّی یا ذَا الْجَلالِ وَ الإِکرامِ

 

شرایط وضو

شرایط صحیح‌بودن وضو سیزده چیز است:

شرط اول: آن که آب وضو پاک باشد.

شرط دوم: آن که مطلق باشد.

مسأله 271. وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس‌بودن یا مضاف‌بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد، و اگر با آن وضو نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند.

مسأله 272. اگر غیر از آب گل‎آلود مضاف، آب دیگری برای وضو ندارد، چنان‌چه وقت نماز تنگ است، باید تیمم کند، و اگر وقت دارد، احتیاط واجب آن است که صبر کند تا آب صاف شود و وضو بگیرد.

شرط سوم: آن که آب وضو و فضایی که در آن وضو می‎گیرد مباح باشد.

مسأله 273. وضو با آب غصبی و با آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی است یا نه، حرام و باطل است؛ و نیز اگر آب وضو از صورت و دست‎ها در جای غصبی بریزد، چنان‌چه در غیر آنجا نتواند وضو بگیرد، وضوی او باطل می‎باشد و اگر در غیر آنجا بتواند وضو بگیرد وضو صحیح است.

مسأله 274. وضوگرفتن از حوض مدرسه‎ای که انسان نمی‎داند آن حوض را برای همه مردم وقف کرده‎اند یا برای محصلین همان مدرسه، در صورتی که از وضوی مردم از آب آن اطمینان به عموم وقفیت آن پیدا شود، اشکال ندارد.

مسأله 275. اگر معلوم باشد که حوض مسجدی اختصاص به نمازگزار در آن مسجد دارد، کسی که نمی‎خواهد در آن مسجد نماز بخواند، نمی‎تواند در آن حوض وضو بگیرد، و اگر اختصاص هم معلوم نباشد، احوط این است که از آن وضو نگیرد مگر این که از وضوی کسانی که نمی‎خواهند در آن مسجد نماز بخوانند و به طور معمول از آن وضو می‎گیرند اطمینان به عدم اختصاص حاصل شود.

مسأله 276. وضو گرفتن از حوض تیمچه و مسافرخانه و مانند این‌ها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند، با علم به رضایت صاحبان آن صحیح است. هر چند علم به رضایت، از وضوگرفتن کسانی که در آنجاها ساکن نیستند و ممانعت‌نکردن صاحبان آن‌ها، حاصل شود.

مسأله 277. وضوگرفتن در نهرهای بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحبان آن‌ها راضی هستند اشکال ندارد، ولی اگر صاحبان آن‌ها از وضوگرفتن نهی کنند، احتیاط واجب آن است که با آب آن‌ها وضو نگیرد.

مسأله 278. اگر فراموش کند آب غصبی است و با آن وضو بگیرد صحیح است، ولی کسی که خودش آب را غصب کرده، اگر غصبی‌بودن آن را فراموش کند و وضو بگیرد، بنابر احتیاط وضوی او باطل است.

شرط چهارم: آن که ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم: آن که ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

مسأله 279. اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا و نقره است و غیر از آن آب دیگری ندارد باید تیمم کند، و نمی‎تواند با آب آن‌ها وضو بگیرد، و اگر آب دیگری دارد چنان‌چه در ظرف غصبی یا طلا یا نقره، وضوی ارتماسی بگیرد یا با آن‌ها آب را به صورت و دست‎ها بریزد، وضوی او باطل است؛ و در صورتی که با مشت یا چیز دیگر آب را از آن‌ها بردارد و

به صورت و دست‎ها بریزد، وضوی او صحیح است هر چند به واسطه تصرف در ظرف غصبی و طلا و نقره معصیت کرده است.

مسأله 280. بنابر احتیاط واجب باید در حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است وضو نگیرد.

مسأله 281. اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده است، حوض یا نهری بسازند، چنان‌چه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده‎اند، وضوگرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.

شرط ششم: آن که اعضاء وضو موقع شستن و مسح‌کردن پاک باشد.

مسأله 282. اگر پیش از تمام‌شدن وضو، جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، وضو صحیح است.

مسأله 283. اگر غیر از اعضای وضو جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است، ولی اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد، احتیاط مستحب آن است که اول آن را تطهیر کند و بعد وضو بگیرد.

مسأله 284. اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، چنان‌چه در موقع وضو ملتفت پاک‌بودن و نجس‌بودن آنجا نبوده، وضو باطل است، و اگر می‎داند ملتفت بوده یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه، وضو صحیح است؛ و در هر صورت، جایی را که نجس بوده باید آب بکشد مگر آن که بداند در صورتی که پیش از وضو آن را آب نکشیده باشد با شستنِ وضویی آب کشیده شده است.

مسأله 285. اگر در صورت یا دست‎ها بریدگی یا زخمی است که خون آن بند نمی‎آید و آب برای آن ضرر ندارد، چنان‌چه در آب کر یا جاری فرو برد و قدری فشار دهد که خون بند بیاید، سپس به نیت وضو دست یا انگشت خود را روی آن بگذارد و به پایین بکشد که آب بر آن جریان پیدا کند و شرایط دیگر مختل نشود، وضویش صحیح است.

شرط هفتم: آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد.

مسأله 286. هرگاه وقت به قدری تنگ است که اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می‎شود، باید تیمم کند ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرد.

مسأله 287. کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمم کند، اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبی مثل خواندن قرآن وضو بگیرد، صحیح است، و اگر برای خواندن آن نماز وضو بگیرد، به طوری که فعلاً داعی او بر وضوگرفتن فقط آن نماز باشد، وضویش باطل است.

شرط هشتم: آن که به قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد و اگر برای خنک‌شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد باطل است.

مسأله 288. لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، ولی باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو می‎گیرد، به طوری که اگر از او بپرسند: چه می‌کنی. بگوید: وضو می‎گیرم.

شرط نهم: آن که وضو را به ترتیبی که گفته شد به جا آورد، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و باید پای چپ را پیش از پای راست مسح نکند بلکه احتیاط این است که پای راست را پیش از پای چپ مسح کند، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد، باطل است.

شرط دهم: آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد.

مسأله 289. اگر بین کارهای وضو به قدری فاصله شود که وقتی می‎خواهد جایی را بشوید یا مسح کند، رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده، خشک شده باشد، وضو باطل است؛ و اگر فقط رطوبت یکی از جاهایی که جلوتر شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، مثلاً موقعی که می‎خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست یا رطوبت صورت خشک شده باشد، احتیاط مستحب آن است که به این وضو اکتفا نکند.

مسأله 290. اگر کارهای وضو را پشت سرهم به جا آورد ولی به واسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند این‌ها رطوبت خشک شود، وضوی او صحیح است.

مسأله 291. راه‌رفتن در بین وضو اشکال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دست‎ها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوی او صحیح است.

شرط یازدهم: آن که در حال اختیار، شستن صورت و دست‎ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دست‎ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است.

مسأله 292. کسی که نمی‎تواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد و

چنان‌چه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید، و اگر نمی‎تواند باید نایبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد، و اگر این هم ممکن نیست باید از دست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کند.

مسأله 293. هر کدام از کارهای وضو را که می‎تواند به تنهایی انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.

شرط دوازدهم: آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد.

مسأله 294. کسی که بترسد که اگر وضو بگیرد مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد و باید تیمم کند، و اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد ضرر داشته، احتیاط واجب آن است که علاوه بر آن وضو تیمم نیز بنماید، و اگر با آن وضو نماز را به جا آورده تیمم نیز بنماید و نماز را اعاده کند، و اگر بعد از وضویی که با جهل به ضرر گرفته، ضرر رفع شد، احتیاطاً دوباره وضو بگیرد.

مسأله 295. اگر رساندن آب به صورت و دست‎ها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.

شرط سیزدهم: آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.

مسأله 296. اگر می‎داند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می‎کند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.

مسأله 297. اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد؛ ولی اگر ناخن را بگیرند، باید برای وضو آن چرک را برطرف کنند، و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند.

مسأله 298. اگر در صورت و دست‎ها و جلوی سر و روی پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگی پیدا شود، شستن و مسح روی آن کافی است، و چنان‌چه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوست یک قسمت آن کنده شود لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند، ولی چنان‌چه پوستی که کنده شده گاهی به بدن می‎چسبد و گاهی بلند می‎شود، باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند.

مسأله 299. اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنان‌چه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آن که بعد از گلکاری شک کند گِل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده بر طرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.

مسأله 300. جایی را که باید شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد، اگر چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد، و هم‌چنین است اگر بعد از گچکاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمی‎نماید بر دست بماند، ولی اگر شک کند که با بودن آن‌ها، آب به بدن می‎رسد یا نه، باید آن‌ها را برطرف کند.

مسأله 301. اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانع از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو، آب را به آنجا رسانده یا نه، چنان‌که احتمال بدهد در حال وضو ملتفت بوده، وضوی او صحیح است.

مسأله 302. اگر در بعضی از اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به‌خودی خود زیر آن می‎رسد و گاهی نمی‎رسد، و انسان بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه، چنان‌چه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.

مسأله 303. اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است؛ ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.

مسأله 304. اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، و احتمال بدهد که در وقت وضو ملتفت بوده و اگر مانعی بوده برطرف کرده، وضویش صحیح است؛ ولی اگر بداند که وقت وضو ملتفت نبوده، احتیاط لازم آن است که دوباره وضو بگیرد.

 

احکام وضو

مسأله 305. کسی که در کارهای وضو و شرایط آن، مثل پاک‌بودن آب و غصبی‌نبودن آن خیلی شک می‎کند، باید به شک خود اعتنا نکند.

مسأله 306. اگر شک کند که وضوی او باطل شده است یا نه، بنا می‎گذارد که وضوی او باقی است، ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.

مسأله 307. کسی که شک دارد وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد.

مسأله 308. کسی که می‎داند وضو گرفته و حدثی هم از او سر زده، مثلاً بول کرده، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنان‌چه پیش از نماز است، باید وضو بگیرد، و اگر در بین نماز است، احتیاط آن است که نماز را تمام کند و با وضوی دیگر اعاده کند، و اگر بعد از نماز است، نمازی که خوانده صحیح است و برای نمازهای بعد باید وضو بگیرد.

مسأله 309. اگر بعد از وضو یا در بین آن یقین کند که بعضی جاها را نشسته یا مسح نکرده است، چنان‌‌چه رطوبت جاهایی که پیش از آن است خشک شده، باید دوباره وضو بگیرد، و اگر خشک نشده باید جایی را که فراموش کرده و آنچه بعد از آن است را بشوید یا مسح کند، و اگر در بین وضو در شستن یا مسح‌کردن جایی شک کند، باید به همین دستور عمل کند.

مسأله 310. اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، در صورتی که احتمال می‎دهد پیش از نماز به حکم لزوم وضو برای نماز ملتفت بوده، نماز او صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.

مسأله 311. اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، احتیاط لازم آن است که نماز را تمام کند و بعد با وضوی دیگر آن را اعاده نماید.

مسأله 312. اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.

مسأله 313. اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می‎ریزد یا نمی‎تواند از بیرون‌آمدن غائط خودداری کند، چنان‌چه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضوگرفتن و نمازخواندن مهلت پیدا می‎کند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می‎کند بخواند، و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد، فقط کارهای واجب نماز را به‌جا آورد و کارهای مستحب آن، مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید.

مسأله 314. اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمی‎کند و در بین نماز چند دفعه بول یا غائط از او خارج می‎شود، که اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگیرد سخت نیست، باید ظرف آبی پهلوی خود بگذارد و هر وقت بول یا غائط از او خارج شد، فوراً وضو بگیرد و بقیه نماز را بخواند؛ و احتیاط واجب آن است که کسی که نمی‎تواند خود را از بول یا خارج‌شدن غائط نگاه دارد و وضو در بین نماز موجب به هم‌خوردن موالات نماز شود، همان نماز را دوباره با یک وضو بخواند، و اگر در بین آن نماز وضوی او باطل شد اعتنا نکند.

مسأله 315. کسی که بول یا غائط طوری پی‎درپی از او خارج می‎شود که وضوگرفتن بعد از هر دفعه برای او سخت است، اگر بتواند مقداری از نماز را با وضو بخواند، باید برای هر نماز یک وضو بگیرد.

مسأله 316. کسی که بول یا غائط پی‎درپی از او خارج می‎شود، اگر نتواند هیچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، احتیاط واجب آن است که برای هر نماز یک وضو بگیرد.

مسأله 317. اگر مرضی دارد که نمی‎تواند از خارج‌شدن باد جلوگیری کند، باید به وظیفه کسانی که نمی‎توانند از بیرون‌آمدن بول و غائط خودداری کنند عمل نماید.

مسأله 318. کسی که بول یا غائط پی‎درپی از او خارج می‎شود، باید برای هر نماز وضو بگیرد و فوراً مشغول نماز شود، ولی برای به‌جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتیاط که باید بعد از نماز انجام داد، در صورتی که آن‌ها را بعد از نماز فوراً به جا بیاورد، وضوگرفتن لازم نیست.

مسأله 319. کسی که بول او قطره قطره می‎ریزد، باید برای نماز به وسیله کیسه‎ای که در آن پنبه یا چیز دیگری است که از رسیدن بول به جاهای دیگر جلوگیری می‎کند، خود را حفظ نماید، و احتیاط واجب آن است که پیش از هر نماز، مخرج بول را که نجس شده آب بکشد، و نیز کسی که نمی‎تواند از بیرون‌آمدن غائط خودداری کند چنان‌چه ممکن باشد باید به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهای دیگر جلوگیری نماید، و احتیاط واجب آن است که اگر مشقت ندارد، برای هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.

مسأله 320. کسی که نمی‎تواند از بیرون‌آمدن بول و غائط خودداری کند در صورتی که ممکن باشد، باید به مقدار نماز از خارج‌شدن بول و غائط جلوگیری نماید اگر چه خرج داشته باشد، بلکه اگر مرض او به آسانی معالجه می‎شود، احتیاط واجب آن است که خود را معالجه نماید.

مسأله 321. کسی که نمی‎تواند از بیرون‌آمدن بول و غائط خودداری کند، بعد از آن که مرض او خوب شد، لازم نیست نمازهایی را که در وقت مرض مطابق وظیفه‎اش خوانده قضا نماید، ولی اگر در بین وقت نماز مرض او خوب شود، باید نمازی را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

 

اعمالی که باید برای آن‌ها وضو گرفت

مسأله 322. برای شش عمل، وضوگرفتن واجب است:

اول: برای نمازهای واجب غیر از نماز میت و در نمازهای مستحب وضو شرط صحت است.

دوم: برای سجده و تشهد فراموش‌شده اگر بین آن‌ها و نماز، حدثی از او سر زده، مثلاً بول کرده باشد، و احتیاط واجب آن است که برای سجده سهو هم وضو بگیرد.

سوم: برای طواف واجب خانه کعبه.

چهارم: اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد.

پنجم: اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند.

ششم: برای آب‌کشیدن قرآنی که نجس شده، یا بیرون‌آوردن آن از محلی که بودن قرآن در آنجا اهانت به قرآن باشد در صورتی که مجبور باشد، دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنان‌چه معطل‌شدن به مقدار وضو بی‎احترامی به قرآن باشد، باید بدون این‌که وضو بگیرد، قرآن را از آنجا بیرون آورد و اگر نجس شد آب بکشد.

مسأله 323. مس‌نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است، و احتیاط مستحب آن است که موی خود را هم به خط قرآن نرساند، ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مس آن اشکال ندارد.

مسأله 324. جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس‌نمودن آنان بی‎احترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.

مسأله 325. کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر لغتی نوشته شده باشد، مس نماید؛ و احتیاط واجب آن است که اسم مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و امامان و حضرت زهرا علیهم السلام را هم مس ننماید.

مسأله 326. اگر پیش از وقت نماز به قصد این‌که با طهارت باشد، وضو بگیرد یا غسل کند صحیح است، و نزدیک وقت نماز هم اگر به قصد مهیّا بودن برای نماز وضو بگیرد، اشکال ندارد.

مسأله 327. کسی که یقین دارد وقت داخل شده، اگر نیت وضوی واجب کند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوی او صحیح است.

مسأله 328. مستحب است انسان برای نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم ائمه علیهم السلام وضو بگیرد، و هم‌چنین برای همراه‌داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مس حاشیه قرآن و برای خوابیدن، وضو گرفتن مستحب است؛ و نیز مستحب است کسی که وضو دارد، دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد می‎تواند به جا آورد، مثلاً می‎تواند با آن وضو نماز بخواند.

 

مبطلات وضو

مسأله 329. هفت چیز وضو را باطل می‎کند:

اول: بول

دوم: غائط

سوم: باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود.

چهارم: خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود، اما اگر چشم نبیند ولی گوش بشنود، وضو باطل نمی‎شود.

پنجم: چیزهایی که عقل را از بین می‎برد، مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی.

ششم: استحاضه زنان که بعداً گفته می‎شود.

هفتم: کاری که برای آن باید غسل کرد، مانند جنابت و حیض و نفاس، و حکم مس میت در جای خود گفته می‎شود.

 

احکام وضوی جبیره ای

چیزی که با آن زخم و شکسته را می‎بندند و دوایی که روی زخم و مانند آن می‎گذارند جبیره نامیده می‎شود.

مسأله 330. اگر در یکی از جاهای وضو زخم یا دمل یا شکستگی باشد، چنان‌چه روی آن باز است و آب برای آن ضرر ندارد، باید به طور معمول وضو گرفت.

مسأله 331. اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت و دست‎ها است و روی آن باز است و آب‌ریختن روی آن ضرر دارد، چنان‌چه کشیدن دست تَر بر آن ضرر ندارد، بنابر احتیاط باید دست تَر بر آن بکشد و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی‎شود آب کشید، باید اطراف زخم را به طوری که در وضو گفته شد از بالا به پایین بشوید و گذاردن پارچه روی زخم و دست بر آن کشیدن لازم نیست اگر چه بهتر است. و در شکستگی، احتیاط واجب ضمیمه‌کردن تیمم است.

مسأله 332. اگر زخم یا دمل یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاها است و روی آن باز است، چنان‌چه نتواند آن را مسح کند، احوط آن است که پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند، و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، مسح لازم نیست ولی در هر دو صورت باید بعد از وضو تیمم نماید.

مسأله 333. اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد، چنان‌چه باز کردن آن ممکن است و آب هم برای آن ضرر ندارد، باید باز کند و وضو بگیرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دست‎ها باشد، یا جلوی سر و روی پاها.

مسأله 334. اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت یا دست‎ها باشد و بشود روی آن را باز کرد، چنان‌چه ریختن آب روی آن ضرر دارد و کشیدن دست تر ضرر ندارد، کشیدن دست تر روی آن کافی است و پارچه‌گذاردن و دست روی آن کشیدن لازم نیست اگر چه احتیاطاً خوب است.

مسأله 335. اگر نمی‎شود روی زخم را باز کرد ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته، پاک است و رساندن آب به زخم ممکن است و ضرر هم ندارد، باید آب را به روی زخم برساند؛

و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته نجس است، چنان‌چه آب کشیدن آن و رساندن آب به روی زخم ممکن باشد، باید آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتی که آب برای زخم ضرر دارد، یا آن که رساندن آب به روی زخم ممکن نیست، باید اطراف زخم را بشوید و اگر جبیره پاک است، روی آن مسح کند و اگر جبیره نجس است یا نمی‎شود روی آن را دست تر کشید، مثلاً دوایی است که به دست می‎چسبد احتیاطاً پارچه پاکی را به طوری که به بستن و مانند آن جزء جبیره حساب شود، روی آن قرار دهد و دست تر روی آن بکشد، و اگر تمام محل تیمم یا بعض آن بی‎مانع باشد تیمم هم بنماید و نیز اگر عمل به دستور مذکور ممکن نیست، احتیاط واجب آن است که وضو بگیرد و تیمم هم بنماید، و اگر مواضع تیمم پوشیده باشد وضوی جبیره‎ای کافی است و تیمم جبیره‎ای لازم نیست.

مسأله 336. اگر جبیره تمام صورت یا تمام یکی از دست‎ها یا تمام هر دو دست را گرفته باشد، باید وضوی جبیره‎ای بگیرد و بنابر احتیاط واجب اگر تمام یا بعض مواضع تیمم پوشیده نیست تیمم هم بنماید.

مسأله 337. اگر جبیره تمام اعضای وضو را گرفته باشد، بنابر احتیاط واجب باید وضوی جبیره‎ای بگیرد و تیمم هم بنماید.

مسأله 338. کسی که در کف دست و انگشت‎ها جبیره دارد و در موقع وضو دست روی آن کشیده است، باید سر و پاها را با همان رطوبت مسح کند.

مسأله 339. اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته ولی مقداری از طرف انگشتان و مقداری از طرف بالای پا باز است، باید جاهایی که باز است روی پا را، و جایی که جبیره است روی جبیره را مسح کند.

مسأله 340. اگر در صورت یا دست‎ها چند جبیره باشد، باید بین آن‌ها را بشوید و اگر جبیره‎ها در سر یا روی پاها باشد، باید بین آن‌ها را مسح کند و در جاهایی که جبیره است باید به دستور جبیره عمل نماید.

مسأله 341. اگر جبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نیست، باید به دستور جبیره عمل کند و بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنماید، و اگر برداشتن جبیره ممکن است باید جبیره را بردارد. پس اگر زخم در صورت و دست‎ها است، اطراف

آن را بشوید، و اگر در سر یا روی پاها است، اطراف آن را مسح کند و برای جای زخم به دستور جبیره عمل نماید.

مسأله 342. اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نیست ولی به جهت دیگری آب برای آن ضرر دارد، باید تیمم کند و احتیاط مستحب آن است که وضوی جبیره‎ای هم بگیرد.

مسأله 343. اگر جایی از اعضای وضو را رگ زده است و نمی‎تواند آن را آب بکشد یا آب برای آن ضرر دارد، به دستور جبیره عمل کند.

مسأله 344. اگر در جای وضو یا غسل چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا به قدری مشقت دارد که نمی‎شود تحمل کرد، باید به دستور جبیره عمل کند، و بنابر احتیاط واجب اگر تمام یا بعض محل تیمم بی‎مانع باشد، تیمم هم بنماید.

مسأله 345. غسل جبیره‎ای مثل وضوی جبیره‎ای است، و احوط آن است که ترتیبی به جا آورد.

مسأله 346. کسی که وظیفه او تیمم است اگر در بعضی از جاهای تیمم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد، باید مانند وضوی جبیره‎ای، تیمم جبیره‎ای نماید.

مسأله 347. کسی که باید با وضو یا غسل جبیره‎ای نماز بخواند، چنان‌چه بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف نمی‎شود، می‎تواند در اول وقت نماز بخواند؛ ولی اگر امید دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف می‎شود، احتیاط واجب آن‎است که صبر کند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو یا غسل جبیره‎ای به جا آورد.

مسأله 348. اگر انسان برای مرضی که در چشم او است روی چشم خود را بچسباند، باید وضو و غسل را جبیره‎ای انجام دهد، و احتیاط آن است که تیمم هم بنماید.

مسأله 349. کسی که نمی‎داند وظیفه‎اش تیمم است یا وضوی جبیره‎ای، بنابر احتیاط واجب باید هر دو را به جا آورد.

مسأله 350. نمازهایی را که انسان با وضوی جبیره‎ای خوانده صحیح است، ولی بعد از آن که عذرش برطرف شد و هنوز وضوی جبیره‎ای باطل نشده است، برای نمازهای بعد بنابر احتیاط لازم باید وضو بگیرد؛ بلکه بنابر احتیاط اگر در وقت، عذرش برطرف شود نمازش را با وضوی جدید اعاده نماید.

 

برای بازگشت به صفحه رساله بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

رساله توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.