حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

جمعه, ۱۵ تیر , ۱۴۰۳ Friday, 5 July , 2024 ساعت ×
احکام وکالت
۰۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
احکام وکالت در توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
پ
پ

احکام وکالت

وکالت آن است که انسان کاری را که می‎تواند در آن دخالت کند، به دیگری واگذار نماید تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسی را وکیل کند که خانه او را بفروشد یا زنی را برای او عقد نماید. پس آدم سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می‎کند، چون حق ندارد در مال خود تصرف کند و کسی که حاکم شرع او را از تصرف در مالش منع کرده باشد، نمی‎تواند برای فروش آن کسی را وکیل نماید.

مسأله 2265. در وکالت شرط است که منجز باشد، یعنی اصل وکالت معلق بر چیزی نباشد. پس اگر بگوید: چنان‌چه مسافر من بیاید یا وقتی که اول ماه شد تو در فروش خانه وکیل من هستی؛ که خود وکالت، معلق بر آمدن مسافرت یا رسیدن اول ماه شده، باطل است، ولی تعلیق در متعلق وکالت، مثل این‌که بگوید: تو در فروختن خانه‎ام وکیل من هستی لکن خانه را وقتی مسافر من آمد یا وقتی اول ماه شد بفروش؛ اشکال ندارد، و در وکالت لازم نیست صیغه بخوانند. پس اگر انسان به دیگری بفهماند که او را وکیل کرده و او هم بفهماند که قبول نموده، مثلاً مال خود را به کسی بدهد که برای او بفروشد و او مال را بگیرد، وکالت صحیح است.

مسأله 2266. اگر انسان کسی را که در شهر دیگری است وکیل نماید و برای او وکالت‌نامه بفرستد و او قبول کند اگر چه وکالت‌نامه بعد از مدتی برسد، وکالت صحیح است.

مسأله 2267. موکل، یعنی کسی که دیگری را وکیل می‎کند و نیز کسی که وکیل می‎شود، باید بالغ و عاقل باشند، و از روی قصد و اختیار اقدام کنند.

مسأله 2268. کاری را که انسان نمی‎تواند انجام دهد، یا شرعاً نباید انجام دهد نمی‎تواند برای انجام آن از طرف دیگری وکیل شود، مثلاً کسی که در احرام حج است چون نباید صیغه عقد زناشویی را بخواند، نمی‎تواند برای خواندن صیغه از طرف دیگری وکیل شود.

مسأله 2269. اگر انسان کسی را برای انجام تمام کارهای خودش وکیل کند، صحیح است، ولی اگر برای یکی از کارهای خود وکیل نماید و آن کار را معین نکند، وکالت صحیح نیست.

مسأله 2270. اگر وکیل را عزل کند، یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمی‎تواند آن کار را انجام دهد؛ ولی اگر پیش از رسیدن خبر، آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.

مسأله 2271. وکیل می‎تواند از وکالت کناره‌گیری کند، و اگر موکل، غایب هم باشد، اشکال ندارد.

مسأله 2272. وکیل نمی‎تواند برای انجام کاری که به او واگذار شده دیگری را وکیل نماید، ولی اگر موکل به او اجازه داده باشد که وکیل بگیرد، به هر طوری که به او دستور داده، می‌تواند رفتار نماید. پس اگر گفته باشد: برای من وکیل بگیر؛ باید از طرف او وکیل بگیرد، و نمی‎تواند کسی را از طرف خودش وکیل کند.

مسأله 2273. اگر انسان با اجازه موکل خودش کسی را از طرف او وکیل کند، نمی‌تواند آن وکیل را عزل نماید، و اگر وکیل اول بمیرد، یا موکل او را عزل کند، وکالت دومی باطل نمی‎شود.

مسأله 2274. اگر وکیل با اجازه موکل، کسی را از طرف خودش وکیل کند، موکل و وکیل اول می‎توانند آن وکیل را عزل کنند، و اگر وکیل اول بمیرد یا عزل شود، وکالت دومی باطل می‎شود.

مسأله 2275. اگر چند نفر را برای انجام کاری وکیل کند و به آن‌ها اجازه دهد که هر کدام به تنهایی در آن کار اقدام کنند، هر یک از آنان می‎تواند آن کار را انجام دهد، و چنان‌چه یکی از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل نمی‎شود، ولی اگر نگفته باشد که با هم یا به تنهایی انجام دهند، یا گفته باشد که با هم انجام دهند، نمی‎توانند به تنهایی اقدام نمایند، و در صورتی که یکی از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل می‎شود.

مسأله 2276. اگر وکیل یا موکل بمیرد، وکالت باطل می‎شود، و نیز اگر چیزی که برای تصرف در آن وکیل شده است از بین برود، مثلاً گوسفندی که برای فروش آن وکیل شده بمیرد، وکالت باطل می‎شود، و اگر یکی از وکیل یا موکل، دیوانه یا بی‎هوش شود، در موقع دیوانگی و بی‎هوشی وکالت اثری ندارد، اما بطلان آن به نحوی که بعد از زوال بی‎هوشی یا دیوانگی عملش بی‎اثر باشد، محل تأمل است.

مسأله 2277. اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.

مسأله 2278. اگر وکیل در نگهداری مالی که در اختیار اوست کوتاهی نکند و غیر از تصرفی که به او اجازه داده‎اند، تصرف دیگری در آن ننماید و اتفاقاً آن مال از بین برود، نباید عوض آن را بدهد.

مسأله 2279. اگر وکیل در نگهداری مالی که در اختیار اوست کوتاهی کند، یا غیر از تصرفی که به او اجازه داده‎اند تصرف دیگری در آن بنماید و آن مال از بین برود، ضامن است. پس اگر لباسی را که گفته‎اند بفروش، بپوشد و آن لباس تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

مسأله 2280. اگر وکیل غیر از تصرفی که به او اجازه داده‎اند، تصرف دیگری در مال بکند، مثلاً لباسی را که گفته‎اند بفروش، بپوشد و بعداً تصرفی را که به او اجازه داده‎اند بنماید، آن تصرف صحیح است.

 

برای بازگشت به صفحه رساله بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

رساله توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.