ارتباط مردم با امام زمان علیه السلام و استغاثه از حضرت
سوال: چگونه غیبت امام با تماس مردم و استغاثه از آن حضرت مفهوم پیدا مى کند؟
جواب: مقصود این است که مفهوم غیبت، ناشناخته بودن شخص آن حضرت بر مردم است و مقصود ناشناخته بودن مردم، از آن حضرت نیست و به عبارت دیگر مقصود این است که امام علیه السلام از مردم غایب است؛ نه اینکه مردم از امام علیه السلام غایب باشند تا کسى بگوید: بنابراین چون نمى توانند با مردم تماس بگیرند، نمى توانند بعض فریادرسى ها و استغاثه ها را شخصاً یا به وسیله خواصّى که دارند، پاسخ بدهند.
همان گونه که تذکر داده ایم ایشان در موسم حج شرکت مى فرمایند؛ به زیارت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و سایر اجداد بزرگوارشان علیهم السلام مى روند؛ قبور مومنین را زیارت و در تشییع جنازه هر کجا مقتضى باشد ـ شرکت مى کنند.
خلاصه، آن حضرت اعمال و برنامه هاى خیر و عبادى و احسان به ضعفا را در حدودى که در حال غیبت قابل انجام است، انجام مى دهند. حکایات بسیار هم از این مقوله نقل شده است که اگر هر یک از آنها باوربخش و یقین آور نباشد، کلّ آنها موجب قطع و یقین است. ولى در این جواب، ما نمى خواهیم این موضوع را اثبات کنیم؛ بلکه مى خواهیم نفى آن را و اینکه اعتقاد به امام غایب مفهومش عقیده به خارج بودن آن حضرت از بین مردم و مجامع است، رد کنیم که براى ردّ آن، و رفع اشکال، امکان انجام این گونه تصرّفات از ایشان کافى است.
ما حدود عقیده خود را به آن حضرت و غیبت اعلام مى کنیم، که کسى نتواند بگوید امام غایبى که شما به او عقیده دارید، کسى او را نمى بیند، و با امام میت تفاوت نمى کند.
در اینجا فقط ما مى خواهیم با عرض عقیده، روشن کنیم بر این عقیده که دلایلى بر اثبات آن اقامه مى شود، فى حدّ نفسه ایراد و اشکالى وارد نیست؛ چون عقاید از دو جهت مورد بررسى قرار مى گیرد: گاه نفس عقیده مورد ایراد عقلى یا نقلى است، که نخست باید آن را بررسى کرد؛ مثلاً عقیده به شِرک یا تجسّم خدا یا حلول و اتّحاد و امثال این عقاید، عقلاً مورد ایراد و ابطال قرار مى گیرد، یا عقیده به امامت ظالم و نظر به خود این عقیده عقلاً و نقلاً باطل است و با وجود این، اثبات آن براى شخص فلان ظالم، قابل بررسى نیست.
در این جواب نیز مى گوییم: در عقیده به امامت امام غایب، این ایرادات وارد نیست؛ چون مفهوم این عقیده، عقیده به امامت شخصى که در غیبت مطلق و مثل خارج از عالم ما باشد، نیست. او در هر کجا بخواهد حاضر مى شود و مردم را مى بیند، مردم نیز او را بدون معرفت به شخصش مى بینند. حکایاتى که هم نقل مى کنیم ـ اگرچه چنان که گفته شد فى الجمله و به نحو تواتر اجمالى ثابت است ـ این عقیده ما را که آن حضرت را در غیبت مطلق نمى دانیم، تأیید مى نماید. به هرحال جهتى که مورد ایراد است، عقیده شیعه نیست؛ و آنچه عقیده شیعه است، این ایراد به آن وارد نمى باشد.
ثبت دیدگاه