حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

دوشنبه, ۲۰ اسفند , ۱۴۰۳ Monday, 10 March , 2025 ساعت ×
رحلت حضرت خدیجه (س) بانوی بی همتای حرم نبوت الگوی فداکاری و احسان
۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۲
رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 3 – روز دهم ماه رمضان رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها بانوی بی همتای حرم نبوت الگوی فداکاری و احسان
پ
پ

رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 3 – روز دهم ماه رمضان رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها بانوی بی همتای حرم نبوت الگوی فداکاری و احسان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

«اُمِرْتُ اَنْ اُبَشِّرَ خَدیجَهً بِبَیتٍ مِنْ قَصَبٍ لا صَخَبٌ فیهِ وَلا نَصَبٌ»؛

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«به من امر شد که خدیجه را به خانه ای بشارت دهم، خانه ای از طلا که در آن ناله و اندوه نیست».

در سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت، در ماه مبارک رمضان، اُمُّ المؤمنین خدیجه علیها السلام ، بانوی مؤمنه و فداکار ـ پس از سپری شدن شصت و پنج سال از عمر پربرکتش درگذشت و بنا به نقل شیخ مفید، این واقعه دردناک، در روز دهم ماه رمضان اتّفاق افتاد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را به دست خویش، در حجون مکه مکرّمه دفن کرد، و حزن و اندوه آن حضرت، در مصیبت او به حدّی زیاد شد که آن سال را «عامُ الْحُزْن» نام نهاد.

 

شخصیت خدیجه علیها السلام

همان گونه که می دانیم خانه و خانواده، محیط تربیت بوده و در رشد جسم و فکر و ساختار شخصیتی انسان تأثیر می گذارد و آن را اصیل و باثبات و پایدار می سازد.

خاندان خدیجه علیها السلام ، از جانب پدر و مادر و اجداد پدری و مادری از اصیل ترین خانواده های «جزیره العرب» و صاحب شرافت و سیادت بودند.

خدا خواست که این بانوی بی همتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اخترِ برج امامت و ولایت، در عقل و ادب و حکمت و بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.

او نمونه برجسته کمال، نبوغ، فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر می توان یافت و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، مهر و وفا ازجمله صفات برجسته او بود.

در جاهلیت، خدیجه علیها السلام را طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت.

او برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نعمتی بزرگ، و رحمتی از رحمت های واسعه خداوند متعال بود.

برای مرد، به ویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع به فعالیت های بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهده دار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامش دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفع کننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است.

اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان گرم پیکار گشته و به حمله های وحشیانه، استهزا، سرزنش و اذیت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتت گر، روبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مدّنظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم شدن به دشمنان وادار نماید، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار می گیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حلّ مشکلات همسر خویش برنیاید، بی شک مشکلات و دشواری های آن مرد، دوچندان خواهد شد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آورنده بزرگ ترین رسالت آسمانی، ازطرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بت پرستی و ستمگری و محرومیت توده های ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه و با گردنکشان، مشرکان و بت پرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.

مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله: شجاعان پیل تن و مردافکن، شعرای دشنام ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه، را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند؛ و تا آنجا که می توانستند او و چند تن از یارانش را اذیت کردند؛ می زدند؛ رنج داده، ناسزا می گفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک می بستند؛ درحال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او ویارانش قطع نمودند. طعام و خوار وبار را در اختیار او و کسان و پیروانش قرار نمی دادند و درکل، محیط خارج، علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به پیکار و نبرد برخاسته بود و همه مشرکان با دعوت و رسالتش مخالفت می نمودند.

با وجود این همه دشمن، و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر روز وقتی به خانه می آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می شد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او می خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزا قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می گرفت؟!

اگر آن همسر محترم که ثروت کم نظیر خودش را در اختیار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگیری از فقیران انفاق کند، پیشنهاد می داد که: مناسب است با قوم و قبیله ات که حاضرند تو را امیر و پادشاه خود قرار دهند، سازش کنی؛ و با دین و روش آنها کاری نداشته باشی و زندگی آرام و راحت ما را به یک زندگی سرشار از حادثه و نگرانی تبدیل ننمایی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چگونه او را قانع می ساخت؟ و چه کسی توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟

بی شک سراسر زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختی می شد. ولی لطف خدا دریچه های قلب خدیجه سلام الله علیها را چنان به سوی درک حقّانیت دعوت اسلام بازکرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد.

دکتر بنت الشّاطی می گوید: «آیا همسری غیر از خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی آنکه در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، می توانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزّت و توانگری چشم بپوشد؛ تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقّق هدفی که به حقّانیت آن ایمان داشت، یاری کند؛ حاشا و کلاّ! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر آنکه در طبقه و رتبه او باشند».

خداوند به جای شهر مکه، مردم مکه و مهر و محبّت آنها و استقبال ایشان از دعوت به توحید، خدیجه علیها السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عطا کرد، و او هنگامی که حضرت به خانه می آمد، به استقبال وی می شتافت و از حال وی پرسش می کرد و از او دلجویی می نمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد او آورده، گرد و غبار را از چهره درخشانش می شست؛ و ملالت آزار قوم را با تسلاّهای گرم از دلش می زدود.

ابن اسحاق می گوید: سخنی از قوم در ردّ و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمی شنید؛ مگر آنکه خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف می ساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک می کرد و او را تصدیق می نمود و رفتار و جسارت های مردم را بی ارزش و بی اهمیت می شمرد.

آری، خدیجه علیها السلام نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند؛ و جز علی بن ابی طالب  علیه السلام ـ که همواره پیش و بعد از بعثت، ملازم و پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و از راه و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم لحظه ای جدا نشد ـ کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.

خدیجه علیها السلام با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفت، و سوابقِ نیکو و درخشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانت داری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان نوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه در نظر خدیجه علیها السلام ـ آن زن آزموده حکیمه ـ مجسّم بود؛ و می دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوّت است.

خدیجه علیها السلام ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به خوبی شناخته و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیزار است.

دیگران نیز او را با این صفات می شناختند و از کار زشت و ناروا، پاک و منزّه می دانستند؛ تا آنجا که او را «امین» لقب داده بودند.

کسی را که خدیجه علیها السلام می شناخت، هرگز به خدای زمین و آسمان نسبت دورغ نخواهد داد؛ و هرگز خدای جهان او را تنها نخواهد گذاشت و او هرچه بگوید، حقّ و حقیقت است.

بنابراین خدیجه علیها السلام در پذیرفتن اسلام، هیچ گونه صبر و تردیدی نکرد؛ و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد.

خدیجه علیها السلام نیز چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آزار مشرکان و بت پرستان بی نصیب نماند؛ زن ها از او کناره گرفته و رفت وآمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان می زدند و سخنان درشت می گفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نمی آمدند و او را تنها می گذاشتند.

امّا خدیجه علیها السلام ، آینده ای را می دید که دیگران نمی دیدند. او می دانست دین محمّد حقّ است؛ و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت ها را خواهد گرفت؛ و خدا پیامبرش را یاری می کند و روزبه روز بر شهرتش افزوده می شود.

آری، خدیجه علیها السلام در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش ـ که سیده نساء عالمین است ـ کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت. خدا نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از چنین بانویی قرار داد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در عین نشاط جوانی، در سنِّ بیست و پنج سالگی با خدیجه علیها السلام که چهل سال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد. و حدود بیست و چهار سال، خدیجه علیها السلام چراغ خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و انیس و غمخوار او بود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا خدیجه علیها السلام زنده بود، یعنی تا سنّ پنجاه سالگی خودش و شصت و پنج سالگی خدیجه علیها السلام ، زن دیگری اختیار نکرد.

بعد از خدیجه علیها السلام هم اگرچه به اقتضای حکمت ها و مصالحی، زنان متعدّدی گرفت، ولی هیچ یک از آنها جای خدیجه علیها السلام را نگرفتند و فراقی را که از فقدان خدیجه علیها السلام در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیدا شد، پرنکردند، و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آنها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه علیها السلام باقی ماند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خدیجه علیها السلام را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می فرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می کرد.

عایشه می گوید: بر احدی از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم؛ برای اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار از او یاد می فرمود و اگر گوسفندی ذبح می شد، از آن برای دوستان خدیجه می فرستاد.

همچنین از عایشه روایت شده است که: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از خانه بیرون نمی رفت، مگر آنکه خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غضبناک شد؛ به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می خورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».

انس بن مالک روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیلِد و فاطمه بنت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم هستند».
از ابن عبّاس روایت شده که: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهار خط در زمین کشید و فرمود: «آیا می دانید این چیست؟» عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «فاضل ترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم ـ همسر فرعون ـ می باشند».

در «صحیحین» از «عایشه» روایت شده که: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خدیجه را به خانه ای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست.

در صحیح مسلم روایت شده که: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «جبرئیل نزد من آمد و گفت: «یا رسول الله! اینک خدیجه می آید و با او ظرفی از طعام و آشامیدنی است وقتی آمد، بر او از طرف پروردگارش و ازطرف من سلام برسان و او را به خانه ای در بهشت بشارت بده».

در سیره ابن هشام روایت کرده که: جبرئیل خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت:

«خدیجه را از طرف خدا سلام برسان». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«یا خَدیجَهٌ! هذا جِبْریلُ، یقْرِئُک السَّلام مِنْ رَبِّک. فَقَالَتْ خَدیجَهُ : أَللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ، وعَلی جِبْریلَ السَّلامُ»؛

«ای خدیجه! این جبرئیل است که از جانب پروردگارت به تو سلام می فرستد. پس خدیجه عرض کرد: خداوند، سلام است، و سلامی از جانب اوست و بر جبرئیل سلام باد».

و بنا به روایت نسائی و حاکم نیشابوری، خدیجه علیها السلام گفت:

«إِنّ اللهَ هُوَ السَّلامُ وَعَلی جِبْریلَ السَّلامُ، وَعَلَیکَ السَّلامُ وَرَحْمَهُ اللهِ»؛

«خداوند، سلام است و بر جبرئیل و بر تو سلام و رحمت و برکات خدا باد».

یکی از مزایای خدیجه علیها السلام این بود که همواره پیش از بعثت و بعد از بعثت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تعظیم می کرد و سخنش را تصدیق می نمود.

فضایل خدیجه علیها السلام و کرایم اخلاق او بسیار است. برای کسب اطّلاع بیشتر می توانید به کتب تاریخ و حدیث و تراجم رجوع کنید.

سَلامُ الله عَلَیها وَعَلى بَعْلِها رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَعَلَى ابْنَتِها سَیدَهِ نِساءِ الْعالَمینَ وَعَلى صِهْرِها عَلِی أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَسَیدِ الْمُسْلِمینَ وَعَلى أَبْنائِهَا الْأَئِمَّهِ الطّاهِرینَ علیهم السلام اَللّهمَّ اجْعَلْنا فی زُمْرَتِهِمْ وَأَرْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَشَفاعَتَهُم وَأَکرِمْنا بِمُتابَعَتِهِمْ بِحَقِّهِمْ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

حضرت ابوطالب یگانه حامی بزرگ پیامبر (ص) و اسوه مقاومت و ایمان 

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.