حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

شنبه, ۲۵ اسفند , ۱۴۰۳ Saturday, 15 March , 2025 ساعت ×
روزه عبادتی آسان و پرورش وجدان
۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۲
ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 10- روزه عبادتی آسان - روزه و پرورش وجدان
پ
پ

ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 10- روزه عبادتی آسان – روزه و پرورش وجدان

روزه، عبادتی آسان

﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾

شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احکام آن، خواسته های واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیت فراوان داده و او را به تعقّل و کنجکاوی و تحقیق تشویق می‎کند و کسانی را که از حکومت عقل و مراجعه به آن سر باز می‎زنند، سرزنش و توبیخ می‎نماید.

تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاک انسانیت ندارد و وجدان بشر از اینکه روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمی‎کند.

یگانه صراط مستقیم و کوتاه‎ترین راه به سوی مقاصد عالیه، برنامه های اسلام است که مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را باهم جمع نموده است.

آنچه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است که بر فطرت تحمیل شده و با خواسته های آن هماهنگ نیست؛ و آنچه مورد امر قرار گرفته و حکم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.

«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احکام اسلام است و در هرکجا، دو مصلحت باهم مزاحمت کنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هرجا ناچار به ارتکاب یکی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی که مفسده اش بیشتر است، لازم می‎شود.

یکی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احکام» آن است؛ چنانچه در اموری که تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امکانات مکلّفین» و «عملی بودن تکالیف» مدّنظر قرار می‎گیرد.

تعالیم سخت، برنامه های دشوار و پرزحمت و مخالفت با فطرت سبب می‎شود که فرد، بیشتر از اطاعت سر باز زند؛ و دین به واسطه آن فقط مکتب ریاضت و وسیله کوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی که باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.

بدیهی است اگر قانون، برخلاف فطرت و بر اساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عکس العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محکوم می‎گردد.

همان طور که در عالم تکوین و طبیعت اگر بخواهیم موجودی را برخلاف طبع و مسیر طبیعی قرار بدهیم، آن موجود مقاومت می‎کند تا پیروز یا فانی شود، در عالم تشریع نیز باید قوانین با خواسته های فطری و نیازهای واقعی سازش داشته باشد وگرنه در میدان تنازع بقا مغلوب و معدوم می‎شود.

قوانینی که با فطرت بشر موافق باشد، پذیرفته می‎شود و از وجدان خود انسان، مأمور اجرا خواهد داشت و اگر برخی برای مقاصد شخصی و جهل با آن ستیزه کنند و نگذارند آن قوانین به اجرا درآید، دیگران پشتیبان آن خواهند بود و مخالفت با آن را سرزنش می‎نمایند.

ازاین جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیه، طبق شرایطی که در فقه بیان شده، احکام و تکالیف خود را برداشته است و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرموده اند که به نمونه هایی از آن اشاره می‎گردد:

 

الف ـ آیات کریمه

﴿فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا﴾

﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ﴾

﴿یرِیدُ اللّٰهُ أَنْ یخَفِّفَ عَنْکمْ﴾

﴿إِلَّامَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیهِ﴾

﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاهً﴾

﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلَایرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ﴾

﴿مَایرِیدُ اللّٰهُ لِیجْعَلَ عَلَیکمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَکنْ یرِیدُ لِیطَهِّرَکمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ﴾

﴿لَایکلِّفُ اللّٰهُ نَفْسَاً إِلَّا وُسْعَهَا﴾

﴿لَایکلِّفُ اللّٰهُ نَفْسَاً إِلَّامَا آتَاهَا﴾

 

ب ـ احادیث شریفه

«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ فِی الْإِسْلَامِ»؛

﴿رُفِعَ عَنْ اُمَّتِی تِسْعَهٌ … ﴾.

«یسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، وَلَا تُنَفِّرُوا…».

«بُعِثْتُ بِالْحَنَفِیهِ (بِالْحَنِیفِیَّهِ) السَّمْحَهِ».

مطابق آنچه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سوال مطرح است که چرا تکالیف دشوار ـ ‎که به بذل مال و جان نیاز دارد‎ ـ در شرع بسیار است؟

در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداکاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر کسانی که از خصلت سخاوت محروم‎اند و از همدردی با همنوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر می‎پندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تکالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس کمال و بقای نظام اجتماع می‎دانند. این گونه تکالیف، خلاف یسر و آسانی نیست؛ بلکه تأمین کننده آن نیز است.

درضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشانگر آن است که در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.

روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا که مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نکردن ذائقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم داروست؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم می‎داند و سر باز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی می‎شمارد؛ به طوری که اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری کند، پرستار ـ ‎که عقل و فطرتش پابرجاست‎ ـ آن را به زور به او می‎خوراند.

امّا اگر دارویی زیان آور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت کننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر می‎باشد، پزشک حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل می‎نماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر می‎دهد.

خداوند متعال درضمن بیان احکام روزه، دستور فرموده است که مسافر و بیمار در وقت دیگر ـ ‎که این دو عذر را ندارند ـ روزه بگیرند. سپس می‎فرماید:

﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾؛

«خدا برای شما آسانی می‎خواهد».

خداوند در روزه نیز، سخت‎گیری و دشواری نخواسته و به طورکلّی هدف تکالیف، تنگ‎گرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلکه خدا نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است؛ آسانی امور آنها را می‎خواهد و سخت‎گیری بر آنان را اراده نفرموده است.

اگرچه اصل مذکور، درضمن احکام روزه بیان شده، امّا اصلی کلّی است که در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذکر آن درضمن احکام روزه، به این دلیل است که: بسا بعضی نادانان و ناپختگان گمان کنند که در تشریع روزه بر مکلّفین سخت‎گیری شده است و ازاین رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است:

﴿یریدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾

بی شک اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افکندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمی‎شد.

پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جا آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!

مبادا که از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی:

«فَإِنِّ الشَّقِیَّ مَنْ حَرُمَ غُفْرَانَ اللهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»

مبادا بدون عذر شرعی روزه ات را افطار کنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت کرده و معصیت نمایی و مشمول این حدیث شریف گردی:

«مَنْ أَفْطَرَ یوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ خَرَجَ رُوحُ الْإِیمَانِ مِنْهُ»؛

«کسی که روزی از ماه رمضان را [بدون عذر] افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت»

 

روزه و پرورش وجدان

در نهاد انسان نیرویی آسمانی و قوّه ای ملکوتی است که او را به کارهای نیک تشویق کرده و از کارهای زشت باز می‎دارد.

همه این نیرو را در اعماق باطن خود می یابند و پیروی از آن را کمال و فضیلت می‎دانند و تنها از کسانی می‎توان انتظار و توقّع امانت‎داری، صداقت و عدالت داشت و به خیر و نیکی آنان دل بست که این نیرو در آنان زنده و بیدار است و این نور در نهاد هرکس به خاموشی گرایید، دیگر نباید از او انتظار عدالت، فضیلت، شرف و آدمیت داشت.

در اصطلاح علمای اخلاق به این نیرو «وجدان» می‎گویند. حقیقت این نیرو هرچه باشد و اسمش «وجدان» باشد یا «ضمیر» یا «قلب»، تفاوت نمی‎کند. چنین نیرویی در بشر وجود دارد که با انجام کار نیک، شاد و خوشحال می‎شود (مانند کسی که از عهده تکلیف و مسئولیت بزرگی بیرون آمده باشد که در این صورت، احساس راحتی و آسایش قلبی می‎نماید) و هرگاه کار بد و عمل زشت و گناهی از انسان سر زند، این
نیرو او را توبیخ و سرزنش می‎کند، و او را از کرده خود پشیمان ساخته و بسا که آثار ندامت و کراهت در چهره گرفته او خوانده می‎شود و در ضمیر، احساس ندامت کرده و می‎گوید: کاش این کار را نکرده بودم! و…
ندای وجدان و صدای ضمیر، همواره به او نهیب می‎زند و او را می‎ترساند و از او می‎خواهد تا نقطه ضعف‎ها را برطرف کند، و شکستگی و خسارت حاصل از گناه را جبران نماید.

قرآن مجید چنین حالت وجدانی را «نفس لوّامه» نامیده است.

بارها افرادی را دیده ایم که تحت تأثیر این ندای وجدان و برای خلاصی از تألّمات روحی، صفحه زندگی آنها ـ ‎که از جرم، خیانت، گناه، ستم و فساد سیاه شده بود‎ ـ عوض شده و در فصل دیگری از زندگی به صورت انسانی پاک و خیرخواه، نوع پرور، خداپرست و باشرافت ظاهر گردیدند.

پیروی از این نیروی خداداد و ذاتی و به کاربستن آن، باعث رشد و ترقّی آن می‎شود؛ چنانچه بی‎اعتنایی و اهمال و سستی نسبت به آن، سبب ضعف و فنای آن می‎گردد؛ و ازاین رو وقتی برای اوّلین بار، انسان با وجدان خویش مخالفت نماید، سخت ناراحت و نادم است و در آتش عذاب روحی می‎سوزد و اگر آن مخالفت را دنبال کند، وجدان او به تدریج تاریک می‎شود؛ تا حدّی که از آن کار زشت و ناپسند، هیچ گونه عکس العملی در نهاد خویش نمی‎یابد و مصداق:

﴿خَتَمَ اللّٰهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ﴾؛

«خداوند بر دل های آنان، و بر شنوایی ایشان مُهر نهاده؛ و بر دیدگانشان پرده ای است».

می‎گردد.

یکی از اهداف و برنامه های دینی این است که وجدان بشر همیشه زنده بماند و از ضعف و سستی آن جلوگیری شود.

نماز، حج، دعا، اذکار، مواعظ، نصایح، تلاوت قرآن و سایر احکام تربیتی اسلام و به طورکلّی، اطاعت از تمام اوامر و نواهی شرع، این نیرو را رشد می‎دهد و وجدان عالی‎تر و نیرومندتری به نام «وجدان دینی و شعور به مسئولیت» می‎سازد.

این وجدان، مظهری از خوف و ترس از خدا و خشیه الله است.

این وجدان دینی است که هنگام وسوسه های شیطانی و اندیشه های اهریمنی به کمک مردم پرهیزکار برمی‎خیزد و آنان را از خطر سقوط در پرتگاه گناه نجات می‎دهد:

﴿إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُمْ مُّبْصِرُونَ﴾؛

«درحقیقت، کسانی که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه ای از جانب شیطان به ایشان رسد [خدا را] به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند».

این وجدان ایمانی و مذهبی، گناه را مانند سنگ بزرگی ـ ‎که بیم فرودآمدن آن بر سر شخص وجود دارد ـ خطرناک و مهیب جلوه می‎دهد:

«إِنَّ الْمُومِنَ لَیرى ذَنْبَهُ کأَنَّهُ صَخْرَهٌ یخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیهِ».

یکی از فواید تربیتی روزه «پرورش وجدان» است. روزه ازجمله عباداتی است که با خلوص و پاکی نیت و پیروی از وجدان دینی انجام می‎شود و ریاکاری و اَغراض باطل در آن کمتر وارد می گردد؛ زیرا روزه، صبر و امساک از مفطرات و خویشتن‎داری است و کسی که نیت پاک، شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به ندای وجدان نداشته باشد، امساک و خویشتن‎داری نیز ننموده و در خلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد کرد؛ چرا که می‎تواند در حضور مردم از خوردن غذا خودداری کند، و به طور محرمانه روزه خود را افطار کند.

پس بی‎تردید کسی که در حضور و غیاب مردم امساک دارد و روزه است، دارای نیت قربت و اخلاص است و اطاعتش، واقعی و حقیقی است و این است معنای فرمایش امیرالمومنین علیه السلام:

«وَالصِّیامُ ابْتِلَاءٌ لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ».

این روزه دار یقیناً دارای وجدان رشد یافته دینی است و حتماً روزه او سبب رشد بیشتر وجدان و شعور او به مسئولیت می‎شود.

پس ای برادر ایمانی و ای حبیب روحانی! اگر خواهان رشد وجدان و بیداری ضمیر هستی، روزه بگیر و آن را که یکی از ارکان اسلام است، کوچک مشمار؛ که در حدیث آمده است:

«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیاءَ: عَلَى الصَّلَاهِ، وَالزَّکاهِ، وَالحَجِّ، وَالصَّوْمِ‎، وَالْوِلَایهِ»؛

«اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت».

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

پایگاه پرهیزکاری (2)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.