ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 10- روزه عبادتی آسان – روزه و پرورش وجدان
روزه، عبادتی آسان
﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾
شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احکام آن، خواسته های واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیت فراوان داده و او را به تعقّل و کنجکاوی و تحقیق تشویق میکند و کسانی را که از حکومت عقل و مراجعه به آن سر باز میزنند، سرزنش و توبیخ مینماید.
تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاک انسانیت ندارد و وجدان بشر از اینکه روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمیکند.
یگانه صراط مستقیم و کوتاهترین راه به سوی مقاصد عالیه، برنامه های اسلام است که مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را باهم جمع نموده است.
آنچه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است که بر فطرت تحمیل شده و با خواسته های آن هماهنگ نیست؛ و آنچه مورد امر قرار گرفته و حکم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.
«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احکام اسلام است و در هرکجا، دو مصلحت باهم مزاحمت کنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هرجا ناچار به ارتکاب یکی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی که مفسده اش بیشتر است، لازم میشود.
یکی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احکام» آن است؛ چنانچه در اموری که تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امکانات مکلّفین» و «عملی بودن تکالیف» مدّنظر قرار میگیرد.
تعالیم سخت، برنامه های دشوار و پرزحمت و مخالفت با فطرت سبب میشود که فرد، بیشتر از اطاعت سر باز زند؛ و دین به واسطه آن فقط مکتب ریاضت و وسیله کوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی که باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.
بدیهی است اگر قانون، برخلاف فطرت و بر اساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عکس العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محکوم میگردد.
همان طور که در عالم تکوین و طبیعت اگر بخواهیم موجودی را برخلاف طبع و مسیر طبیعی قرار بدهیم، آن موجود مقاومت میکند تا پیروز یا فانی شود، در عالم تشریع نیز باید قوانین با خواسته های فطری و نیازهای واقعی سازش داشته باشد وگرنه در میدان تنازع بقا مغلوب و معدوم میشود.
قوانینی که با فطرت بشر موافق باشد، پذیرفته میشود و از وجدان خود انسان، مأمور اجرا خواهد داشت و اگر برخی برای مقاصد شخصی و جهل با آن ستیزه کنند و نگذارند آن قوانین به اجرا درآید، دیگران پشتیبان آن خواهند بود و مخالفت با آن را سرزنش مینمایند.
ازاین جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیه، طبق شرایطی که در فقه بیان شده، احکام و تکالیف خود را برداشته است و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرموده اند که به نمونه هایی از آن اشاره میگردد:
الف ـ آیات کریمه
﴿فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا﴾
﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ﴾
﴿یرِیدُ اللّٰهُ أَنْ یخَفِّفَ عَنْکمْ﴾
﴿إِلَّامَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیهِ﴾
﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاهً﴾
﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلَایرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ﴾
﴿مَایرِیدُ اللّٰهُ لِیجْعَلَ عَلَیکمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَکنْ یرِیدُ لِیطَهِّرَکمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ﴾
﴿لَایکلِّفُ اللّٰهُ نَفْسَاً إِلَّا وُسْعَهَا﴾
﴿لَایکلِّفُ اللّٰهُ نَفْسَاً إِلَّامَا آتَاهَا﴾
ب ـ احادیث شریفه
«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ فِی الْإِسْلَامِ»؛
﴿رُفِعَ عَنْ اُمَّتِی تِسْعَهٌ … ﴾.
«یسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، وَلَا تُنَفِّرُوا…».
«بُعِثْتُ بِالْحَنَفِیهِ (بِالْحَنِیفِیَّهِ) السَّمْحَهِ».
مطابق آنچه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سوال مطرح است که چرا تکالیف دشوار ـ که به بذل مال و جان نیاز دارد ـ در شرع بسیار است؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداکاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر کسانی که از خصلت سخاوت محروماند و از همدردی با همنوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر میپندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تکالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس کمال و بقای نظام اجتماع میدانند. این گونه تکالیف، خلاف یسر و آسانی نیست؛ بلکه تأمین کننده آن نیز است.
درضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشانگر آن است که در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.
روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا که مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نکردن ذائقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم داروست؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم میداند و سر باز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی میشمارد؛ به طوری که اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری کند، پرستار ـ که عقل و فطرتش پابرجاست ـ آن را به زور به او میخوراند.
امّا اگر دارویی زیان آور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت کننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر میباشد، پزشک حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل مینماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر میدهد.
خداوند متعال درضمن بیان احکام روزه، دستور فرموده است که مسافر و بیمار در وقت دیگر ـ که این دو عذر را ندارند ـ روزه بگیرند. سپس میفرماید:
﴿یرِیدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾؛
«خدا برای شما آسانی میخواهد».
خداوند در روزه نیز، سختگیری و دشواری نخواسته و به طورکلّی هدف تکالیف، تنگگرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلکه خدا نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است؛ آسانی امور آنها را میخواهد و سختگیری بر آنان را اراده نفرموده است.
اگرچه اصل مذکور، درضمن احکام روزه بیان شده، امّا اصلی کلّی است که در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذکر آن درضمن احکام روزه، به این دلیل است که: بسا بعضی نادانان و ناپختگان گمان کنند که در تشریع روزه بر مکلّفین سختگیری شده است و ازاین رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است:
﴿یریدُ اللّٰهُ بِکمُ الْیسْرَ﴾
بی شک اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افکندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمیشد.
پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جا آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!
مبادا که از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی:
«فَإِنِّ الشَّقِیَّ مَنْ حَرُمَ غُفْرَانَ اللهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»
مبادا بدون عذر شرعی روزه ات را افطار کنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت کرده و معصیت نمایی و مشمول این حدیث شریف گردی:
«مَنْ أَفْطَرَ یوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ خَرَجَ رُوحُ الْإِیمَانِ مِنْهُ»؛
«کسی که روزی از ماه رمضان را [بدون عذر] افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت»
روزه و پرورش وجدان
در نهاد انسان نیرویی آسمانی و قوّه ای ملکوتی است که او را به کارهای نیک تشویق کرده و از کارهای زشت باز میدارد.
همه این نیرو را در اعماق باطن خود می یابند و پیروی از آن را کمال و فضیلت میدانند و تنها از کسانی میتوان انتظار و توقّع امانتداری، صداقت و عدالت داشت و به خیر و نیکی آنان دل بست که این نیرو در آنان زنده و بیدار است و این نور در نهاد هرکس به خاموشی گرایید، دیگر نباید از او انتظار عدالت، فضیلت، شرف و آدمیت داشت.
در اصطلاح علمای اخلاق به این نیرو «وجدان» میگویند. حقیقت این نیرو هرچه باشد و اسمش «وجدان» باشد یا «ضمیر» یا «قلب»، تفاوت نمیکند. چنین نیرویی در بشر وجود دارد که با انجام کار نیک، شاد و خوشحال میشود (مانند کسی که از عهده تکلیف و مسئولیت بزرگی بیرون آمده باشد که در این صورت، احساس راحتی و آسایش قلبی مینماید) و هرگاه کار بد و عمل زشت و گناهی از انسان سر زند، این
نیرو او را توبیخ و سرزنش میکند، و او را از کرده خود پشیمان ساخته و بسا که آثار ندامت و کراهت در چهره گرفته او خوانده میشود و در ضمیر، احساس ندامت کرده و میگوید: کاش این کار را نکرده بودم! و…
ندای وجدان و صدای ضمیر، همواره به او نهیب میزند و او را میترساند و از او میخواهد تا نقطه ضعفها را برطرف کند، و شکستگی و خسارت حاصل از گناه را جبران نماید.
قرآن مجید چنین حالت وجدانی را «نفس لوّامه» نامیده است.
بارها افرادی را دیده ایم که تحت تأثیر این ندای وجدان و برای خلاصی از تألّمات روحی، صفحه زندگی آنها ـ که از جرم، خیانت، گناه، ستم و فساد سیاه شده بود ـ عوض شده و در فصل دیگری از زندگی به صورت انسانی پاک و خیرخواه، نوع پرور، خداپرست و باشرافت ظاهر گردیدند.
پیروی از این نیروی خداداد و ذاتی و به کاربستن آن، باعث رشد و ترقّی آن میشود؛ چنانچه بیاعتنایی و اهمال و سستی نسبت به آن، سبب ضعف و فنای آن میگردد؛ و ازاین رو وقتی برای اوّلین بار، انسان با وجدان خویش مخالفت نماید، سخت ناراحت و نادم است و در آتش عذاب روحی میسوزد و اگر آن مخالفت را دنبال کند، وجدان او به تدریج تاریک میشود؛ تا حدّی که از آن کار زشت و ناپسند، هیچ گونه عکس العملی در نهاد خویش نمییابد و مصداق:
﴿خَتَمَ اللّٰهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ﴾؛
«خداوند بر دل های آنان، و بر شنوایی ایشان مُهر نهاده؛ و بر دیدگانشان پرده ای است».
میگردد.
یکی از اهداف و برنامه های دینی این است که وجدان بشر همیشه زنده بماند و از ضعف و سستی آن جلوگیری شود.
نماز، حج، دعا، اذکار، مواعظ، نصایح، تلاوت قرآن و سایر احکام تربیتی اسلام و به طورکلّی، اطاعت از تمام اوامر و نواهی شرع، این نیرو را رشد میدهد و وجدان عالیتر و نیرومندتری به نام «وجدان دینی و شعور به مسئولیت» میسازد.
این وجدان، مظهری از خوف و ترس از خدا و خشیه الله است.
این وجدان دینی است که هنگام وسوسه های شیطانی و اندیشه های اهریمنی به کمک مردم پرهیزکار برمیخیزد و آنان را از خطر سقوط در پرتگاه گناه نجات میدهد:
﴿إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُمْ مُّبْصِرُونَ﴾؛
«درحقیقت، کسانی که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه ای از جانب شیطان به ایشان رسد [خدا را] به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند».
این وجدان ایمانی و مذهبی، گناه را مانند سنگ بزرگی ـ که بیم فرودآمدن آن بر سر شخص وجود دارد ـ خطرناک و مهیب جلوه میدهد:
«إِنَّ الْمُومِنَ لَیرى ذَنْبَهُ کأَنَّهُ صَخْرَهٌ یخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیهِ».
یکی از فواید تربیتی روزه «پرورش وجدان» است. روزه ازجمله عباداتی است که با خلوص و پاکی نیت و پیروی از وجدان دینی انجام میشود و ریاکاری و اَغراض باطل در آن کمتر وارد می گردد؛ زیرا روزه، صبر و امساک از مفطرات و خویشتنداری است و کسی که نیت پاک، شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به ندای وجدان نداشته باشد، امساک و خویشتنداری نیز ننموده و در خلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد کرد؛ چرا که میتواند در حضور مردم از خوردن غذا خودداری کند، و به طور محرمانه روزه خود را افطار کند.
پس بیتردید کسی که در حضور و غیاب مردم امساک دارد و روزه است، دارای نیت قربت و اخلاص است و اطاعتش، واقعی و حقیقی است و این است معنای فرمایش امیرالمومنین علیه السلام:
«وَالصِّیامُ ابْتِلَاءٌ لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ».
این روزه دار یقیناً دارای وجدان رشد یافته دینی است و حتماً روزه او سبب رشد بیشتر وجدان و شعور او به مسئولیت میشود.
پس ای برادر ایمانی و ای حبیب روحانی! اگر خواهان رشد وجدان و بیداری ضمیر هستی، روزه بگیر و آن را که یکی از ارکان اسلام است، کوچک مشمار؛ که در حدیث آمده است:
«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیاءَ: عَلَى الصَّلَاهِ، وَالزَّکاهِ، وَالحَجِّ، وَالصَّوْمِ، وَالْوِلَایهِ»؛
«اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت».
مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:
ثبت دیدگاه