حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

چهارشنبه, ۳۰ آبان , ۱۴۰۳ Wednesday, 20 November , 2024 ساعت ×

زندگینامه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سرّه)

مختصری از حیات طیبه مرجع عالیقدر شیعیان

(به قلم محمد مهدی صافی)

آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی (قدس سره) در 19 جمادی الاولی 1337 در یک خانواده مذهبی و روحانی که نام خاندان خود را به نام غلام با صفای سید الشهدا علیه السلام «صافی» برگزیده و در خدمت به آستان ملک پاسبان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از صفای خاصی برخوردار بودند، در شهر مذهبی گلپایگان که مهد علماء و دانشمندان بزرگ بوده است، دیده به جهان گشود.زندگینامه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سرّه)

از مرحوم آیت الله بروجردی رحمه الله علیه نقل است که می فرمود: وقتی که در اصفهان بودم، فضلای درجه اول حوزه آنجا، اهل گلپایگان بودند، (مقصودشان آیت الله آخوند ملا محمد جواد صافی رحمه الله علیه بود، والد مکرم آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی قدس سره) و هنگامی که به نجف اشرف مشرف شدم در آنجا شخصیت اول درس آخوند خراسانی، شیخ عبد الله گلپایگانی بود. و نمونه بارز و مصداق روشن فرمایش آیت الله بروجردی رحمه الله علیه ، مرجع عالیقدر فقیه مجاهد مدافع حریم اهل بیت علیهم السلام پیشتاز عرصه مهدویت، آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی قدس سره است.

 

ایام تحصیل

ایشان در مکتب پدر دانشمند و مادر فاضله و عابده خود که نقل است هر سه روز یک ختم قرآن داشت و در ماه مبارک رمضان دعای ابو حمزه را از حفظ در قنوت نماز شبش می خواند، و دایی های با فضیلتش و دیگر فرهیختگان گلپایگان که تعدادشان در آن ایام کم نبوده مدارج ترقی را طی نمود و از بزرگ ترین توفیقات خداوند متعال به ایشان فضلا و اساتید حوزه علمیه گلپایگان و قم و نجف اشرف در آن ایام بود که از محضر آن علمای بزرگ بهره ها برد.

 

هجرت به قم

در 23 سالگی پس از این که دروس مقدمات و سطح را نزد دایی اش آیت الله آخوند ملا ابو القاسم قطب که از مجتهدین بنام بود، خواند و مکاسب و قوانین و فرائد و کفایه الاصول را نزد پدر بزرگوارش آیت الله آخوند ملا محمد جواد صافی آموخت و در همان جا با نوشتن حواشی و مقالات مهم فقهی و اصولی به درجه اجتهاد نائل شده بود؛

رحل اقامت به قم نمود و در مجلس درس مراجع ثلاث، آیات عظام سید محمد تقی خوانساری، سید صدر الدین عاملی و حجت کوه کمره ای شرکت نمود. می فرمودند: در نماز معروف باران که آیت الله آقای سید محمد تقی خوانساری خواندند در هر سه روز آن حضور داشتم و شرح آن مفصل است که در یادداشت های ایشان آمده است.

 

رحل اقامت به نجف

معظم له در سال 1364هـ با اندوخته علمی فراوان وارد حوزه علمیه نجف شدند و در درس اساتیدی چون آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و آیت الله شیخ محمد علی کاظمینی و آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی حضور پیدا کردند و از محضر آنها موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق شدند.

بعد از بازگشت از نجف اشرف در حوزه علمیه قم، 17 سال در محضر آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله علیه بودند که تأثیر بسزایی در روش فقاهتی و اجتهادی ایشان داشت. در همان ابتدا، آیت الله بروجردی، به مقام بلند علمی و توانایی های ایشان در مسائل اعتقادی و دیگر علوم اسلامی پی برده بود و لذا ایشان را در حلقه خاص مشاورین و هیئت استفتاء خود قرار دادند و علاوه بر سؤالات فقهی، سوالات مهم کلامی را به ایشان سپردند.

کتاب منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر علیه السلام که یکی از 5 کتب مرجع در زمینه مهدویت است را به پیشنهاد آیت الله بروجردی رحمه الله علیه ، نوشتند. یامجله ای که از هند آمده بود و ادعاهایی داشت که مثلا تعلیمات بودا، در اسلام آمده است. آیت الله بروجردی رحمه الله علیه به ایشان فرموده بود جواب این ادعا را تهیه کن که آیت الله صافی قدس سره مفصل جواب دادند و نوشتند: زندگی بودا مجهول است، علاوه ، روح مکتب اسلام با تعلیمات بودا، متضاد و مغایر است. مکتب اسلام، دین توحید و اراده جمع و جامعه است ولی بودا دعوت به انزوا و گوشه گیری و بریدن از مردم می کند… یا رساله ای دیگر که به دستور آیت الله بروجردی رحمه الله علیه نوشتند در جواب شیخ محمد شلتوت بود که در مجله رساله الإسلام مقاله ای داشت حول استخاره که در تفسیر و ان تستقسموا بالازلام نوشته بود: استخاره شیعیان از این قبیل است که ایشان جواب محکمی در رد به این ادعا نوشتند که استخاره از آن مقوله نیست بلکه از آثار ایمان به خدا و توحید است ولی استقسام بالازلام از آثار جهل و شرک و اعتقاد به بت ها است.

 

نگاهی گذرا به سیره رفتاری و عملی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)

جاذبه اخلاقی

اخلاق ایشان با همه بخصوص جوانان، نوجوانان و حتی کودکان، اقوام و انسابشان در خور توجه بود، نوادگانشان چنان به ایشان علاقه مند بودند که برخی از آنان پس از رحلت آقا، از شدت اندوه روز و شب نمی شناختند، همیشه لبخند به لب داشتند و کودکان را در آغوش گرفته و اظهار محبت و دعا برای آنها می کردند. اشخاص مختلف وقتی به دیدار ایشان می آمدند در همان برخورد اول، جذب ایشان می شدند حتی اگر شخصی یکبار در تمام طول عمرش ایشان را دیده بود حتماً خاطره ای بیاد ماندنی از ایشان در اعماق ذهنش باقی می ماند. نگاهی پدرانه و پر از مهر و محبت و عطوفت به همگان داشت و به تمام معنا اخلاقشان ، اخلاق اسلامی بود.

 

احترام به سادات

برای سادات احترام بسیاری قائل بودند و از این جهت در عصر ما نمونه بودند، هیچ گاه نمی گذاشتند یکی از سادات محترم دست ایشان را ببوسد البته با دیگران هم چنین حالتی داشتند. اگر کسی به صورت ناگهانی دست ایشان را می بوسید، ناراحت می شدند و اگر این عمل از سادات سر می زد آن سید محترم را فرا می خواندند و دست او را می بوسیدند و می فرمودند: تکریم و تعظیم و تجلیل از اهل بیت علیهم السلام نشانه دین و ایمان و اسلامیت است.

ایشان در همان زمان که در شورای نگهبان بودند در زمان تصویب قوانین مربوط به ثبت احوال، تأکید بر ثبت سیادت سادات در اسناد سجلی داشتند و پی گیری ها و تأکیدات ایشان موجب تصویب این قانون شدو این اقدام ثبت سیادت را در ایران قانونمند کرد. و گاهی اوقات در مجالس این شعر را در مورد سادات می خواندند.

علوی دوست باش خاقانی   کز عشیرت علی است فاضل تر
هر که بینی از نژاد علی   نیک تر دان ز خلق و عادل تر
بدشان بهتر از همه نیکان   نیکشان از فرشته کامل تر

 

فروتنی و تواضع

از نمونه های بارز اخلاق عملی ایشان، تواضع آیت الله العظمی صافی قدس سره است که در بین عموم مردم، مسئولین، حوزویان، و اقوام و خویشان زبانزد بود .

در یکی از مراسمات عمامه گذاری بوسیدن دست آن طلبه آفریقایی که از نظر چهره، رنگین پوست بود برای همه فرهیختگان و طلاب محترم و مومنین در جهان معاصر آموزنده است، که یک مرجع تقلید با آن مقام رفیع زعامت، چگونه به رنگین پوستان احترام می گذارد و مطابق آموزه قرآن ان اکرمکم عند الله اتقاکم رفتار می کند.

 

حالات دعا

ایشان بسیاری از ادعیه را حفظ بودند مثل دعای کمیل، دعای ندبه، دعای عهد و… حالات خاصی در خواندن زیارات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتند گویا حضرت را حاضر می دیدند. فانی در امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودند و معتقد بودند که در تمام حالات و کارها باید رضایت آن امام بزرگوار عجل الله تعالی فرجه الشریف را در نظر داشته باشیم.

به نوشتن عریضه به ساحت مقدس صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تأکید داشتند و مسجد مقدس جمکران را برای حالات روحی و معنوی بسیار مناسب می دانستد. و می فرمودند: استاد ما آیت الله بروجردی رحمه الله علیه به این مسجد توجه خاصی داشتند. به همین مناسبت این مطلب را می فرمودند در مصر مشهد رأس الحسین علیه السلام رایج است ساکنان قاهره شخصا به مشهد رأس الحسین علیه السلام مشرف می شدند و عریضه را در ضریح می اندازند و ساکنان دیگر شهرها به وسیله پست ارسال می کنند. می فرمودند در یکی از سالها اداره پست مصر اعلام کرد که در یک سال تعداد عریضه های ارسالی به مشهد رأس الحسین علیه السلام به یک میلیون رسیده است که بسیار موجب شگفتی است.

 

فرید دوران

یکی دیگر از امتیازات آیت الله العظمی صافیقدس سره که از الطاف خداوند متعال به ایشان بود این است که حدود 80 سال در پاسخگویی استفتائات مشغول بودند که شاید بتوان گفت در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای هیچ کدام از فقها و علما پیش نیامده است. حدود 17 سال در محضر آیت الله بروجردی بودند می فرمودند یکبار آقا 33 سوال به من دادند و بنده تا اذان صبح همه سوالات را پاسخ گفتم. صبح خدمت ایشان رسیدم و تنها بودیم و اعضاء هیئت استفتاء کسی نبود و همه را یکی یکی بررسی کردیم و آقا بسیار خوشحال شدند و با همان لهجه شیرین فرمودند: «می نماید که اینطور بهتر است تا آن شورای استفتائات» و 33 سال در خدمت آیت الله گلپایگانی رحمه الله علیه تا حدی که آیت الله گلپایگانی رحمه الله علیه پاسخ شورای استفتائات را اگر آیت الله صافی قدس سره تایید نمی کردند، مهر نمی کرد. و بعد از آن هم در حدود 30 سال در زمان زعامت و مرجعیت خودشان که قریب به 80 سال از عمرشان مشغول پاسخ گویی به سؤالات مهم فقهی و اعتقادی و اسلامی بودند.

 

انس با کتاب

ایشان با کتاب انس داشتند و اگر کتاب در دستشان نبود ناراحت بودند در شبی که منتهی به رحلت ایشان شد تا حدود ساعت 2 که دچار کسالت شدند مشغول مطالعه بودند.

در سفری که برای افتتاح موسسات و مدارس دینی به هند رفته بودند، به کتابخانه های مهم آنجا می رفتند و مشغول مطالعه می شدند و می فرمودند: صبح به کتاب خانه می رفتم و با این که برنامه هایی برای من ترتیب داده بودند، دوست نداشتم آنجا را ترک کنم و در کتابخانه می ماندم. و می فرموند: علم اینجا و در این کتاب خانه هاست برخی کتب ایشان از کتب نایاب است که با زحمت فراوان به دست آورده اند و مورد مطالعه ایشان بود.

 

عرفان حقیقی

در عرفان و خدا شناسی و سیر و سلوک هیچ خط و حرفی را معتبر نمی دانستند و برنامه های به اصطلاح عرفانی متصوفه را شدیداً تخطئه می کردند و خط و راه مستقیم بزرگان اصحاب مثل علامه مجلسی ها و شیخ طوسی و مفید ها را یگانه خط نجات می دانستند و معتقد بودند که راه و رسم عبادت و دعا و تزکیه نفس و کمال معرفت و قرب الهی را باید از اهل بیت علیهم السلام گرفت. به جد با فرق ضالّه و بدعت های آن ها مقابله می کردند. تا چند سال قبل که قرار بود در یکی از شهر های ایران کنگره بزرگداشتی برای بایزید بسطامی و مولوی گرفته شود؛ ایشان بسیار ناراحت شدند و جلوی برگزاری آن را گرفتند و فرمودند کسانی که در صدد هستند برای این اشخاص بزرگداشت بگیرند باید از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خجالت بکشند.

 

حالات زیارت

در حالات زیارات با ادب و حال خاصی زیارت می کردند در شهر مقدس مشهد وقتی به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف می شدند، با این که بر ایشان دشوار بود همیشه در هنگام وارد شدن به حرم عتبه متبرکه را می بوسیدند و هیچ گاه روی صندلی نمی نشستند و کفش هایشان را خود تحویل می دادند و عصایشان را هم به کفشداری می دادند. شاید به ذهن آید این امور جزئی است ولی برای ایشان بسیار مهم بود.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی

تکریم استاد، برنامه ریزی دقیق ایشان از دیگر رفتار های عملی ایشان بود.

به هر حال در این مجال نمی توان به طور کامل و جمع از این شخصیت بزرگ و ممتاز و دانشمند و عالم و فرهیخته سخن گفت. امیدواریم که بتوانیم از حیات معنوی این عالم ربانی توشه ای برای زندگی و رفتار و اخلاق خود برداریم جامعیت شخصیت ایشان در ابعاد مختلف می تواند اسوه و الگوی بزرگ برای فرهیختگان حوزویان و دانشمندان در همه‏ی اعصار باشد و ان شاءالله بتوانیم راه و سیره و اهداف والای این فقیه و مرجع ولایی را ادامه دهیم.

جنبه های دیگری از زندگی ایشان و مواضع اجتماعی ـ سیاسی ـ فقهی و کلامی آیت الله العظمی صافی قدس سره در کتب مفصل آمده است و با مراجعه به کتاب های معظم له در تاریخ اسلام در فقه و در کلام که بیش از دویست اثر در علوم مختلف اسلامی دارند بدست می آید.

 

یک قرن توسل به اهل بیت علیهم السلام

سرانجام، مرجع عظیم الشأن شیعیان جهان، دلسوخته‎ امام زمان ارواحنافداه، محدّث خبیر شیعه، شیخ الفقها، آیت‎الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی اعلی الله مقامه الشریف، پس از سال‎ها سربازی مخلصانه و زعامت و مرجعیت شیعه؛ و یک قرن توسل و قدم نهادن در مسیر رضایت حضرت حجت بن الحسن مهدی موعود ارواحنافداه، دوشنبه شب،28 جمادی الثانیه 1443 هجری، مصادف با، ۱۲ بهمن 1400 هجری شمسی، ساعت 12 و 14 دقیقه و 5 ثانیه در شبی که ماه در محاق بود و پنهان، و باران رحمت الهی می بارید، در سن 106 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و بسوی محبوبش شتافت.

قلب تپنده مرجعی بیدار و مدافع غیور حریم اهل بیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، و زبان گویای دفاع از حق واحکام الهی، خادم دلباخته آستان ملائک پاسبان حضرت ولی الله الاعظم، ارواح العالمین له الفداء، از حرکت باز ایستاد و روح بلند و بی قرارش که مشتاق لقای خدا و ائمه هدی بود، کالبد تن را شکست و به ملکوت اعلی پیوست.

آری! تقویم شیعه، بیست وهشتم جمادی الثانیه ١۴۴٣ هجری قمری را هیچگاه فراموش نخواهد کرد.! آن روز تلخی را که جهان اسلام سیه پوش آبروی اسلام شد و عرشیان و فرشیان شاهد عروج روح مطهر سرباز ممتاز مکتب حجت بن الحسن ارواحنافداه بودند.

با غروب آن خورشید فقاهت و مرجعیت، عمود خیمه اسلام بر زمین افتاد و ایتام آل محمّد علیهم السلام، پدر مهربانی را که با غمشان محزون و از مشکلاتشان دلخون بود از دست داد و حوزه های علمیه در سوگ اعجوبه‎ای کم نظیر و فقیهی جامع و محدثی کبیر به ماتم نشست!… و گویا امام زمان ارواحنافداه نیز سربازی مخلص و پیر غلامی صافی ضمیر، مطیع و فرمانبردار بی چون و چرای خود را در دوران غربت غیبتش از دست داد و داغدار تپش تپش های قلبی شد که هر دم به عشق او می تپید و آسمانی شد.

 

خوابی که تعبیر شد!

آیت الله آقای حاج میر سیّد حجّت موحد ابطحی دام ظله نقل می فرمودند: قبل از آنکه خبر ارتحال مرحوم آیت الله العظمی آقای صافی اعلی الله مقامه الشریف منتشر بشود، شخصی در عالم رؤیا می بیند که امام زمان ارواحنافداه، آیت الله العظمی صافی را در آغوش گرفتند و فرمودند: مأموریت شما تمام شد!

آن شخص بیدار می شود! و پیش خود می گوید این چه خوابی بود و این چه جمله ای بود که از پایان مأموریت آیت الله صافی سخن به میان آورد؟ پس از ساعاتی خبری می رسد که آن مرجع عظیم الشأن دار فانی را وداع گفتند.

 

خبر ارتحال شیخ الفقها و عزا و ماتم در جهان اسلام

خبر ارتحال آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره در صدر اخبار جهان اسلام قرار گرفت و جهان تشیع و حوزه های علمیه و ایران اسلامی را در بهت عجیبی فرو نشاند.

این خبر تلخ و مصیبت سنگین غوغایی در میان اهل ولا بر پا کرد و اقصی نقاط ممالک اسلامی را سیه پوش و عزادار عروج پیر غلامی از تبار نور نمود.
بغض ها گلو را می فشرد و اشک‎ها بر گونه‎ها جاری و همگان سوگوار و ماتم زده شده بودند، چرا که این کره خاکی، گنجینه‎ای با عظمت و افلاکی را از دست داد که دیگر زمین و زمان همانند او را به خود نخواهد دید.

پس از انتشار خبر ارتحال شیخ الفقها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، اقشار مختلف مردم، مقلدان و ارادتمندان ایشان، از اقصی نقاط جهان بسمت قم حرکت نمودند و در بیت معظم له جمع شدند. هیچ کس در باورش این حقیقت تلخ نمی گنجید که بزرگ تکیه گاه و ملجاءشان از دنیا رفت.

 

آه من الفراق!

خورشیدی که هر صبح با قلم و قدمش دل های تاریک و خسته از عصر غیبت را روشن و زنده می کرد، امروز کسی شاهد طلوعش نبود و تاریکی، اذان حیرت و مصیبت را در عزای خادم با اخلاص عترت فریاد می زد.

بغض های شکسته فرزندان، ضجّه های بی امان شاگردان و نوادگان، بی تابی و بی قراری یاران و مقلدان…، دل سنگ را آتش می زد، گویا همه و همه یتیم شده بودند و غربت سنگینی شهر مقدس قم را فرا گرفت.

آقا جان! دلِ سنگ فرش های حرم حضرت معصومه سلام الله علیها برایت تنگ می شود!

آستان حرم، ضریح مطهر، دلهایشان برای بوسه هایت تنگ می شود!

بیچاره خورشید! دیگر تلألوی خود را نخواهد داشت…، آن سلام های آل یاسین تو بود که به آفتابش روشنایی می بخشید و بهانه ای برای تاریکی نداشت.
همه در سوگ شیخ الفقها مضطرب بودند…، منبر و محراب! عصا و قبا!… همه دل پریش از آنکه دیگر تو را نخواهند دید.

از عَلَمات مسجد عشقعلی دیگر سخن نمی گویم که در حسرت بوسه ی دوباره ات سر بر دیوار هجران نهاده و رجعتت را با پرچم یا لثارات الحسین علیه السلام انتظار می کشد.

تو رفتی و ما در حسرت لبخند دوباره ات مویه می کنیم.

روزها و ماه ها و سال ها از غم فراقت چه کنیم! از داغ ماتمت می سوزیم و از حسرت نداشتنت می خروشیم!

بعد تو بغض خفته از دلتنگی و فراقت را در مسجد مقدس جمکران می شکنیم و به یادت، برای غربت مولای عالم امام زمان ارواحنافداه دعا می کنیم … ، همان مولایی که داغ غربتش محاسنت را سفید کرد. ما تاب و تحمل دوریت را نداریم!

حتی منتخب الأثر نیز چشم انتظار مولایت هست که با او بر گردی…!. هنوز که نرفتی غبار غم و حسرت بر منتخب الأثر خودنمایی می کند.

دیگر حتی روضه های و لست ادری… و شیب الخضیب…هم بغضمان را فرو نمی نشاند! چرا که از چشمه های زلال اشکت بود که کویر چشمان ما بارانی بود و از طنین جانسوز و بر سر و سینه زدنت بود که از تل زینبیه ی دل، قرآن ناطق را در گودال به نظاره می نشستیم و بی اختیار بر سرو سینه می زنیم . بعد تو شهر قم بوی حسرت و غربت می دهد! محرم هایمان نیز هوای بی قراری! و فاطمیه غمبارتر هر زمان!

روز شهادت همه منتظر خواهند بود که در حسینیه بنشینی و عمامه از سر در آوری و پا برهنه خیابان های قم را معطر به قدم های فاطمی ات کنی.

از دلتنگی فریادهایت برای غربت دین چه کنیم؟!آنجا که با تمام وجودت می فرمودی: در دفاع از حریم ولایت سر از پا نشناسید. دلتنگ جوش و خروش حیدری ات، گریه های حسینی ات و غصه های فاطمی ات می شویم و دلخور از زمین که دیگر تو را ندارد و رنجیده از زمان که دیگر مانند تو نخواهد داشت.

شاید… شاید دل مولایت امام زمان ارواحنافداه نیز برای طنین های غیرتت، روضه ها و عریضه هایت تنگ می شود . اما تو ای عزیز عاقبت در کنار کشتی نجات حسینی به ساحل نجات خواهی رسید و در خیمه باب الرجای سیدالشهداء اقامه عزا خواهی نمود، گویا نامه اش به توی حبیب زمان رسیده که چنین شتابان بسوی مولایت می روی… من الغریب الی الحبیب…!. (فَادْخُلِی فِی عِبٰادِی وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی).

شیعه، شیخ و بزرگ و پناه خود را از دست داد و شناسنامه حوزه های علمیه به تاریخ پیوست.

یکایک بزرگان و مراجع عظام شیعه با کهولت سن و علی رغم نقاهت وارده، گریان و پریشان، خود را به دفتر ایشان رسانیدند و ملتهب و داغدار از غم عروج ملکوتی شیخ المراجع، می‎سوختند و آه می‎کشیدند و اشک می ریختند. حزن و اندوه عاشقان، سوگواران و ارادتمندان آن پیشوای دینی عصر وصف ناپذیر بود.

در پی ارتحال شیخ الفقها، تمامی دروس مراجع عظام تقلید و حوزه‌های علمیه در سر تا سر جهان تعطیل شد.

 

اعلام عزای عمومی در پی رحلت آیت الله صافی‌گلپایگانی

هیات دولت نیز روز چهارشنبه سیزدهم بهمن ماه ۱۴۰۰ هجری شمسی را در سراسر کشور عزای عمومی و در استان قم تعطیل رسمی (عمومی) اعلام کرد. متن این خبر بدین شرح می باشد:

هیئت دولت جمهوری اسلامی ایران رحلت شیخ الفقها آیت الله العظمی صافی گلپایگانی طاب ثراه را به حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه، رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام تقلید، حوزه های علمیه و مردم شریف ایران تسلیت گفته و به منظور بزرگداشت مقام شامخ مرجعیت، روز چهارشنبه سیزدهم بهمن ماه ۱۴۰۰ را در سراسر کشور عزای عمومی و در استان قم تعطیل رسمی (عمومی) اعلام می نماید.

 

وداع تاریخی مردم ولایتمدار ایران با شیخ الفقها

شهر مقدس قم بی تاب بود…، دل ها نگران و خاطرها پریشان!

همه آمده بودند… مردم مؤمن، متدین، دوستدار و علاقمند‌ به ساحت قدس ولایت و مرجعیت با چشمانی اشکبار و دل‌هایی اندوهناک از شهرها و مناطق مختلف به‌ویژه گلپایگان خود را به میدان جهاد و نقطه آغازین مراسم تشییع رسانیدند، تا با پیرغلام امام زمان ارواحنافداه، صافی کبیر وداع کنند.

پیکر مطهر محدّث صافی، صبح روز چهارشنبه در مجتمع آموزش عالی امام خمینی قم استقرار یافت و مردم نیز با تجمع در این مکان، با قرائت فاتحه و ذکر صلوات به مقام شامخ بزرگمرد شیعه ادای احترام نمودند.

اضطراب در چهره ها موج می زد، انگار همه دنبال گمشده ای بود و در گاهی از نای دل صدا می زدند…یا صاحب الزمان! تسلیت…تعزیت!

دردِ ما از هجر یوسف کمتر از یعقوب نیست او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کرده ایم.

پس از تلاوت کلام‌الله مجید، صدای حزینی دقایقی به ذکر مصیبت پرداخت و در حالی که حال و هوا آن حوالی کربلایی گشت و اشک ها بر صورت ها جاری بود، پیکر مطهر آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در حالی که بر روی خودرو قرار داشت، در میان دریای بیکران ارادتمندان فقاهت و مرجعیت و با فریادهای الله اکبر، لا اله الا الله، یا حسین و یا زهرا از مسیر خیابان ۱۹ دی به سمت بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تشییع شد.

صحنه‎های غمناک وداع با شیخ الفقها آنقدر دردناک و جانسوز بود که در قالب تصاویر نمی گنجد، چه رسد به آنکه قلم ناتوانی بخواهد نمی‎از یم لحظات وداع با آن پیر فرزانه را بر لوح کاغذی بنگارد و از آن سخن بگوید.

 

اعجاب کشیش یونانی از تشییع شیخ الفقها

شکوه تشییع آنچنان بود که کشیشی یونانی که به همراه برادرش آنجا بود، از عظمت مراسم تعجب و متحیر بود و می گفت امروز را هیچگاه فراموش نخواهم کرد که مردم چگونه از یک عالم بزرگ شیعه تجلیل نمودند.

همه مسیرهای منتهی به حرم مطهر در انتظار رسیدن پیکر شیخ المراجع بودند، جمعیت رو به افزایش بود و مردم با شعار «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز مهدی صاحب زمان، صاحب عزاست امروز» به جمعیت در حال تشییع اضافه می‌شدند.

حال و هوای عجیبی بود. در مسیر تشییع می شنیدم که عالمی جلیل القدر با صدایی لرزان، با اشک و بغضی شکسته می فرمود: یقیناً امام زمان ارواحنافداه در تشییع سرباز مخلصی که یک قرن تنها دم از مولایش زد حضور می یابند.

خانمی که به تشییع آمده بود، در حال که اشک می ریخت می گفت: دیشب در عالم رؤیا به من گفتند فردا برای تشییع مسافر کربلا برو و فرزند معلولت را نیز به آنجا ببر که شفا می گیرد!

مداحان با مرثیه خوانی و ذکر لعن و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام پیکر پاک شیخ الفقها را همراهی می کردند.

 

شکوه بی نظیر مرجعیت

جمع کثیری از مردم نیز در چهارراه بازار و مقابل مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم ایستاده بودند، با رسیدن سیل خروشان جمعیت به میعادگاه شیخ المراجع، مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، ازدحام بیشتر و بیشتر شد و خودروی حامل پیکر آیت الله متوقف و به سختی حرکت می کرد.

طلاب، مسلمانان و شیعیان دیگر کشورها از نژادهای مختلف در تشییع دیده می شدند… در حالی که اشک از چشمانشان جاری بود.

شاید در باورشان نمی‌گنجید که بخواهند پدر مهربان و پناهگاه خود را تشییع کنند. مردی از جنس محبت و عبودیت.

جمعیت سوگوار حیدر حیدر گویان ، بر سر و سینه زنان، به صحن امام رضا علیه السلام حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها وارد شدند و پیکر مطهر پیر غلام امام زمان ارواحنا فداه را همراهی می کردند.

گویا این آخرین زیارتی بود که شیخ الفقها آنرا بجای آورد.

یا فاطمه معصومه! این جسم بی جان شیخ لطف الله تو است…!، می دانم که از تو خجالت می کشد که چنین به زیارتت می آید!، سال ها با گردن کج در حرمت می آمد…، حال امروز از تابوتش صدای زمزمه اش می آید:

با روی سیاه و بارِ سنگین گناه با خجلت و شرمساری و حال تباه
بر حضرت معصومه گرفتیم پناه یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

نمی دانم شیخ الفقها در آخرین زیارتش با کریمه اهل بیت علیهم السلام چه نجوا می کرد؟

نمی دانم روح پدرش که در آنجا شاهد تشییع پیکر فرزند بود با او چها گفت…!

نمی دانم آیت الله بروجردی …گلپایگانی… خوانساری… و… سخن آخرشان با شیخ لطف الله چه بود؟!

گویا همه با چشمانی اشکبار او را بدرقه نمودند و فرمودند: آقا شیخ لطف الله! خداحافظ! سلام ما را به ارباب بی کفنمان برسان!. آنجا که در عالم معنا فرموده بودی دوست دارم جایی بروم که همیشه روضه باشد!

تصویر تو در دیده هویداست هنوز لبخند تو در آینه پیداست هنوز
دلتنگ جمال گوهر آسای توایم در سینه ما داغ غم افزاست هنوز

جمعیت خیره کننده اقامه کننده نماز از حرم مطهر تا خیابان باجک متصل شده بود و رسانه های دنیا متحیر از عظمت مرجعیت عظیم الشأن شیعه بودند و این نشانه عمری نوکری مخلصانه در درگاه با کرامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.

پیکر مطهر شیخ الفقها پس از وداع با حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها طبق وصیت ایشان، راهی عراق شد.

گویا فرموده استاد جلیل القدرش آقا سید جمال گلپایگانی قدس سره، پس از سال ها محقق شد که قبل از عزیمت ایشان از نجف به قم فرمود: آقای صافی! شما بالأخره به نجف بازخواهید گشت…!

خوش نصیبت شده ای لطف الله که خدایت بدهد عزّت و جاه
نوشِ جانت که به حق نوشیدی شهدِ شیرین شهید آگاه

 

فراخوان دفتر آیت‌الله سیستانی برای تشییع پیکر شیخ الفقها در نجف

حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی مدظله العالی ، فضلای حوزه علمیه و طلاب نجف اشرف را به شرکت در مراسم تشییع آیت‌الله‌العظمی شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی قدس سره فرا ‌خواند.

متن این اطاعیه بدین شرح است:

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی، فضلای حوزه علمیه و طلاب آن را به مشارکت در مراسم تشییع مرجع عالیقدر آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی که در ساعت ۱۰ صبح پنج شنبه برابر اول رجب از مسجد شیخ طوسی برگزار می شود، دعوت می کند.

دفتر آیت الله سیستانی _ نجف اشرف

 

تشییع پیکر شیخ الفقها در نجف اشرف

تشییع پیکر مطهر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره، صبح روز پنجشنبه، از ساعت ۱۰ صبح از مسجد جامع شیخ طوسی به سمت حرم مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السلام آغاز شد.

گویا فراق به پایان رسید و شیخ الفقها دوباره به نجف باز گشت…!

حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام بوی عطر وجودش را می شناسد و گویا مولایش به استقبالش آمد!

آقا شیخ لطف الله ! اینجا نجف است! در مقابل مولایت نشسته ای! برخیز شاگرد مکتب صدیق اکبر! گدای کوی فاروق اعظم علی ارواحنافداه… مولایت به استقبالت آمده…مگر عمری زمرمه نمی کردی»

قسم به وعده شیرین من یموت یرنی
که ایستاده بمیرم به احترام علـــــی
به حال سجده بیفتم به احترام علـــــی
خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علـــی
به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش
علی امام من است و منم غلام علـــی

گویا سید جمال و دیگر اساتیدش به استقبال شاگرد برجستهشان آمدند و دیگر نگران رفتنش به ایران نیستند…! حال با تمام وجودت بخوان!

من نجف را به جهان نفروشم
سر کویت به جنان نفروشم
حَرَمت روضه‌ی رضوان من است
دین و دنیاى من ایمان من است

در تشییع باشکوه آن عالم ربانی، خیل عظیم علما، فضلا، مراجع عظام نجف اشرف و شیعیان عراقی و همچنین زائران ایرانی و مقلدان ایشان حضور داشتند که با پیکر خسته آن شیعه حقیقی امیرالمؤمنین علیه السلام وداع کردند.

پیکر مطهر آیت الله صافی گلپایگانی بعد از تشییع و طواف در مرقد مطهر مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام راهی کربلای معلی شد.

 

زائر کربلا و قدمگاه غربت و اسارت

شیخ الفقها بسوی سرزمینی می رفت که قبله آمال عاشقان بود. پیکر پاکش مسیری را طی می کرد که قدم هایش آشنای با آن بود. آن روزهایی که پیاده برای زیارت سیدالشهدا علیه السلام به سمت کربلا حرکت می نمود.

جاده های رؤیایی مسیر حمل پیکر داغ غربت اهل بیت علیهم السلام را در قلب سوخته آن پیر غلام سیدالشهدا ارواحنافداه تازه می کرد…، او به چشم دل می دید که آنجا همان بیابان های بی کسی است که روزی میزبانش خار مغیلان، العطش کودکان، گرمای بی امان و سرمای سوزان بود که حرامیان حرمت پاهای تاول زده کودکان و قلب بریان و گلوی خشکِ زخمی اهل کاروان را نگه نداشتند.

جاده هایی پر از خاطرات تلخ، از پرپر شدن لاله ها… تا افتادن رأس خورشید از فراز نیزه ها.

او بال های سوخته ای را در مسیر می دید که با سنگ های کینه کوفیان آزرده و ریش ریش شده بود، با سینه ای مجروح و لبانی تشنه که شامیان بر آن خاک پاشیدند، نام حسین را زمزمه می نمودند.

آری! غبار اندوه حسین علیه السلام و حسینیون را هیچ بارانی نمی‌تواند بشوید، جز نَمی از ترنم باران ظهور! کاش بیاید تا دین و آیین چنین در حصار ظلم و جهل، مظلوم نماند.

 

تشییع پیکر آیت الله صافی گلپایگانی در کربلا

و بالاخره زائر خسته و دلشکسته کربلا، به نینوا رسید!

کربلایی شدی و حُسن ختامت خوش باد و چه خوشتر که شوی شمع شبستان حسین
بر تو پا بوسی ارباب مبارک باشد نوکر زنده دل گوش به فرمان حسین

کربلا همزمان با جمعه اول ماه رجب و ایام شهادت امام هادی علیه السلام غوغا بود و بسیاری از مردم عراق و همچنین زائرانی از سایر کشورها همچون ایران اسلامی به این قطعه از بهشت مشرف شده بودند و در جوار ضریح حرم امام حسین علیه‌السلام به دعا و نیایش مشغول بودند و خبرگزاری ها از حضور چهار هزار ایرانی در شب لیله الرغائب خبر دادند.

هزاران نفر از شیعیان و مقلدان شیخ الفقها عصر روز پنجشنبه با حضور در کربلای معلی تابوت معظم له را از حضرت عباس علیه السلام تا حرم امام حسین علیه السلام بردوش گرفتند.

مراسم تشییع و تدفین این عالم برجسته، بسیار باشکوه برگزار شد و پیکر مطهر شیخ الفقها، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی اعلی الله مقامه الشریف در حرم مطهر سیدالشهدا ارواحنافداه آرام گرفت و در پایان همگان دعای فرج را زمزمه کردند.

«لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید که به الطاف حسین بن علی میمون است.

در تصویر زیر محل دفن آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی قدس سره در حرم مطهر امام حسین علیه السلام را می توانید مشاهده نمایید.

محل دفن آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی در حرم امام حسین علیه السلام