حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

یکشنبه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۴ Sunday, 30 March , 2025 ساعت ×
سند افتخار بشریت
۰۳ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۸
رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 14- سند افتخار بشریت
پ
پ

رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 14- سند افتخار بشریت

سند افتخار بشریت و زنده ترین برنامه زمامداری

یکی از اسناد مهمّ افتخار جامعه اسلام مخصوصاً تشیع، عهدنامه امیرمؤمنان (علیه السلام) به مالک اشتر است که پس از قریب به هزار و چهارصد سال، همچنان معتبرترین اعلامیه حقوق بشر است.

جملات و عبارات این عهدنامه، در هر یک از قسمت های مختلف مملکت داری و توجّه به حقوق جامعه و حفظ جنبه های مختلف، ارزنده و جالب و اعجازآمیز است.

این عهدنامه در گذشته و حال، مورد بررسی دانشمندان و حکیمان بزرگ واقع شده و شرح های بسیاری بر آن نگاشته اند که ازجمله شرح توفیق الفکیکی به نام الرّاعی والرّعیه است.

 

یادی از آیت الله بروجردی (قدس سره)

روزی از روزها که طبق معمول به محضر استاد بزرگ آیت الله العظمی آقای بروجردی (قدس سره) مشرّف شدم، درحالی که از آن سرچشمه علم استفاده می کردم، آن استاد بزرگوار نامه ای را که همان روز به ایشان رسیده بود، به من مرحمت کردند. نامه را گرفتم و مطالعه نمودم. آنچه از نامه در خاطرم باقی مانده است، به طورخلاصه به این مضمون بود:

شخصی مسیحی، نویسنده و استاد لبنانی، جورج جرداق به محضر آیت الله بروجردی نوشته بود: من درباره تاریخ زندگی امام علی (علیه السلام) مطالعات بسیار کرده ام و این حقیقت را دریافتم که همه اصولی که در دنیای متمدّن معاصر، مورد قبول و اتّفاق ملل و امم واقع شده و اساس ترقّی و زندگی انسانی شناخته می شود، از زندگی امام، دستورات، روش و رفتار آن حضرت استفاده می شود و علمای اسلام، آنچنان که باید (البتّه این نظر اوست) به این اصول برنخورده، و یا آن چنان که باید آن را تشریح نکرده اند.

علمای غرب نیز این مطلب را کتمان کرده اند؛ چون نخواسته اند قبول کنند که شخصیتی در شرق، مظهر و مبین تمام این اصول باشد، و من سزاوار ندیدم که چنین شخصیتی در شرق باشد، و شأن و منزلت و حقّش مجهول بماند؛ بنابراین، این کتاب را نگاشتم، و چون من مسیحی هستم، کسی نمی تواند مرا به تعصّب متّهم کند.

نیز نوشته بود که شما را شایسته ترین شخصیتی یافته ام که این کتاب را به او اهدا کنم. بنابراین آن را به شما اهدا می کنم و شما پس از مطالعه، تصدیق می کنید که:

إِنّی أَنْصَفْتُ الْإِمامَ بَعْضَ الإِنْصافِ

مرحوم استاد، منتظر وصول کتاب بودند که هنوز نرسیده بود. به عرض رساندم که کتاب ان شاء الله تعالی می رسد؛ ولی همین نامه نیز از نظر مطالب و اعترافاتی که در آن است، سند مهمّی می باشد.

پس از مدتی کتاب رسید. نام کتاب الامام علی صوت العداله الانسانیه بود؛ که در یک جلد چاپ شده و اخیراً به وضع فعلی در چند جلد درآمده است. حضرت آیت الله پس از آنکه اندکی فرصت یافتند، کتاب را مطالعه کردند و به من نیز امر فرمودند که از ابتدا تا پایان آن را مطالعه کنم و هرجا که اشتباهی به نظرم آمد، یادداشت نمایم. من هم به فرمایش استاد آن را مطالعه کرده و آن موارد را یادداشت نمودم و به محضرشان تقدیم کردم.

ازجمله مطالب ارزنده ای که در آن کتاب خواندم، بررسی عهدنامه مالک اشتر و مقایسه آن با اعلامیه حقوق بشر بود. این دانشمند مسیحی، موادّ اعلامیه حقوق بشر را نوشته و در مقابل هر مادّه ای جمله ای از این عهدنامه را قرار داده است و می گوید: این اعلامیه حقوق بشر است، و این هم عهدنامه امام به مالک اشتر. هر دو را که ملاحظه می کنیم، می بینیم در تمام مواد، جملات عهدنامه کامل تر و رساتر است؛ با این تفاوت که:

1. اعلامیه حقوق بشر را در عصری که به اصطلاح، دنیا پیشرفت کرده، نوشته اند و پس از چند مرتبه تکمیل، به صورت فعلی درآمده است؛ امّا علی (علیه السلام)عهدنامه را بیش از سیزده قرن قبل در موقعی که این حقوق، مطرح و موردتوجّه نبوده است، مرقوم فرمود.

2. در اطراف موادّ این عهدنامه و مضمون و الفاظ و متن آن، علمای حقوق و دانشمندان کشورهای مختلف اظهار نظر کرده و بررسی ها نموده، و در روزنامه ها در معرض افکار عموم گذاردند، و با اشتراک مساعی آن را نوشتند؛ امّا امام (علیه السلام) شخصاً و بدون اینکه با احدی مشورت کرده باشد، هنگامی که مالک اشتر را به حکومت مصر معین فرمود، این عهدنامه را نوشت.

3. اینان وقتی اعلامیه حقوق بشر را نوشتند، هرچه توانستند بر سر ملل دنیا، به خصوص ملل ضعیف و استعمار زده و محروم منّت گذارده و به آن افتخار کردند؛ درحالی که امام در اعلام این حقوق برای بشر به احدی منّت نمی گذاشت، و آن را انجام وظیفه می دانست.

4. کسانی که اعلامیه حقوق بشر را به دنیا عرضه داشتند، و خود را بنیان گذار آن (البتّه به دروغ) معرّفی نمودند، خودشان برای این اعلامیه احترامی قائل نیستند؛ و در موقعی که پای منافعشان در بین باشد، موادّ آن را زیر پا می گذارند و به آن عمل نمی کنند؛ امّا امام (علیه السلام) به شهادت تاریخ، خودش در عمل به این عهدنامه پیش قدمتر بود، و از موادّ آن هرگز تخلّف نفرمود.

نهایت نمی رسد. با اینکه هزاران کتاب در مورد شخصیت آن حضرت نوشته شده، مرور زمان روزبه روز وسعت و عظمت آن را آشکارتر می سازد؛ و هرکس در مطالعه تاریخ زندگی و فضیلت آن حضرت وارد می شود، خود را در برابر عظمت هایی تازه می بیند که گمان می کند بر دیگران مجهول مانده است.

بنابراین ضمن عرض معذرت از خوانندگان، و اعتراف به قصور خود در اینجا کتاب را پایان می دهم و متذکّر می شوم که حوادث تاریخی ماه رمضان بیشتر از این است که ما درباره اسرار و فلسفه آن بحث کرده ایم و از نظر آنکه حجم کتاب زیاد نشود، به همین مقدار اکتفا شد. امید است در فرصت دیگر درباره بقیه حوادث، بحث را ادامه دهیم.

وَالْحَمْدُ لِلّهِ اَوّلاً وَآخِراً وَصَلَّى اللهُ عَلی رَسُولِهِ اَبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلی آلِهِ الطَّیبینَ الطّاهِرینَ

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

روش زمامداری امیر المؤمنین علی علیه السلام

نقش محدثان و فقهاء در نجات مردم در عصر غیبت کبری 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.