حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

چهارشنبه, ۳۰ آبان , ۱۴۰۳ Wednesday, 20 November , 2024 ساعت ×
شهادت به ولایت امام علی علیه السلام در اذان
۰۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳
سوال: با وجود اهمیتى که ولایت حضرت امیر علیه السلام در مذهب شیعه دارد، سرّ اینکه در اذان و اقامه و تشهّد نماز، شهادت به امامت آن بزرگوار مقرّر و تصریح نشده ـ مگر به عنوان تیمّن و تبرّک ـ چیست؟
پ
پ

شهادت به ولایت امام علی علیه السلام در اذان

سوال: با وجود اهمیتى که ولایت حضرت امیر علیه السلام در مذهب شیعه دارد، سرّ اینکه در اذان و اقامه و تشهّد نماز، شهادت به امامت آن بزرگوار مقرّر و تصریح نشده ـ مگر به عنوان تیمّن و تبرّک ـ چیست؟

 

جواب: مقامات کلام و موارد آن مختلف است و بلاغت تکلّم و سخن گفتن، با توجه به مقتضاى حال است. گاهى مقام، مقام اجمال است و گاهى مقام تفصیل. در این موارد (اذان و اقامه و تشهّد) مقام، مقام تفصیل نیست؛ و غرض، شهادت دادن است به جمله اى که جامع و شامل جمیع عقاید حقّه باشد؛ و تمام دعوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و رسالت ایشان را در کمال ایجاز و اختصار فرا بگیرد. تفصیل دادن در این مقام، نقض غرض و خلاف بلاغت و قواعد ادبى است و سبب مى شود که کلام از نظم خود خارج شود.

شهادت به توحید با همین جمله، متضمن شهادت به تمام عقاید حقّه در مورد خدا و صفات او ـ عزّ اسمه ـ از وحدانیت و سایر صفات ثبوتیه و سلبیه است. تفصیل آن در اینجا، نه مناسب اذان و اقامه است و نه مناسب تشهّد؛ زیرا سبب اطاله کلام در جایى مى شود که در آنجا اختصار و اجمال، نه تنها مناسب، بلکه لازم است.

همچنین شهادت به رسالت، شهادت به تمام عقایدى است که با ارشاد و هدایت و بیان مقام رسالت از امامت، معاد و حشر و نشر، بهشت و دوزخ، فروع دین، احکام و… اثبات مى شود و تفصیل این مطالب نیز در اذان و اقامه و تشهّد، خلاف بلاغت و سبب اطاله کلام است.

بنابراین جمله اى آورده شده که متضمّن همه عقاید، و همچنین دعوت اسلام است. شهادت به امامت نیز مانند شهادت بر معاد و مواقف پس از مرگ و…، واجب نشده؛ چون در اینجا غرض، ایجاز و اختصار است.

اگر یکى از این مطالب ـ که فرع شهادت به رسالت است ـ مذکور مى گردید، ایراد مى شد: چرا موضوع دیگر ذکر نشده؛ و اگر آن موضوع هم ذکر مى شد، ایراد مى گردید: چرا فلان موضوع دیگر ذکر نشده؟ وَهَلُمَّ جَرّاً.

چنان که به عنوان مثال اگر اسم مبارک امیرالمومنین علیه السلام ذکر مى شد، باز گفته مى شد: چرا با وجود اهمیتى که دارد، اسامى شریف سایر ائمّه علیهم السلام ذکر نشده؟ و چرا به اسم مبارک حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا له الفداء ـ اشاره نشده؟ و اگر آن هم ذکر مى شد، مى گفتند: چرا راز غیبت و طول عمر آن حضرت ـ با وجود اهمّیتى که دارد ـ ذکر نشده؟ و خلاصه از این «چرا»ها زیاد گفته مى شد.

پاسخ این است که اینجا مکان و محل مناسب براى تفصیل این امور نیست؛ وگرنه تفصیل داده مى شد. مقتضاى بلاغت و ایجاز این است که به موضوعى که اساس همه موضوعات و عقاید اسلامى، و متضمّن شهادت به کلّیه امور مذکور است، شهادت داده شود تا همه مسائل، بر اساس آن احراز و اثبات شود.

در این راستا ممکن است این نکته نیز معلوم شود که شهادت به ولایت، نه به قصد ورود، بلکه به قصد مطلق محبوبیت این شهادت، در اینجا مانع و اشکالى ندارد؛ زیرا آنچه به عنوان وظیفه و تکلیف در مقام اذان و اقامه و تشهّد است، همین است و بیش از این در شهادت نیست؛ اما به عنوان مطلق محبوبیت در خصوص اذان و اقامه به این صورت که اذان و اقامه به قصد جزئیت، گفته نشود، با توجه به عدم ایراد اقرار و اعتراف به سایر عقاید حقّه، به مقدارى که فصل طویل بین فصول اذان نشود، در واقع اشکالى ندارد و نه تنها جایز، بلکه راجح است؛ و هیچ گونه دلیلى بر عدم جواز آن نیست.

لازم به تذکر است که علاوه بر آنچه گفته شد، بعضى نکات دیگر نیز در نظر است که چون همین قدر که گفته شد براى اهل بصیرت کافى است، به آن بسنده شد.

تذکر دیگر این است که: مسئله ولایت، مسئله اى است که از آغاز بعثت مطرح بوده است. در تفسیر آیه شریفه (وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ)[1] در کتب عامّه و خاصّه روایت شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از همان آغاز بعثت که مأمور به دعوت و انذار خویشاوندان و اقرباى خود گردیدند، این موضوع را بر آنها عرضه داشته و به صراحت على علیه السلام را به خلافت و ولایت امرى پس از خود تعیین فرمودند و سپس در موارد متعدد دیگرى نیز آن را اعلام کردند و سرانجام در غدیر خم آن را با رسمیت و تشریفات، به همگان ابلاغ فرمودند.

 


[1]. شعراء، 214.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.