حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

دوشنبه, ۲۷ اسفند , ۱۴۰۳ Monday, 17 March , 2025 ساعت ×
غزوه بدر
۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۴
رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 9 قسمت اول - غزوه بدر - علی علیه السلام قهرمان و یگانه مجاهد و فداکار این جنگ بود
پ
پ

رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 9 قسمت اول – غزوه بدر – علی علیه السلام قهرمان و یگانه مجاهد و فداکار این جنگ بود

غزوه بدر

در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضانِ سال دوّم هجرت، غزوه بدر اتّفاق افتاد.

پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر، از پیروزی های بسیار چشمگیر و باعظمت و اهمیت تاریخ اسلام است.

این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود.

مشرکان در این جنگ، از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند. و نفرات و افراد آنها تقریباً، سه برابر سپاه اسلام بود.

پیروزی سپاه اسلام در این جنگ، برای آینده اسلام، از ارزش و اهمیت ویژه ای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام، به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.

این جنگ، برای دین توحید و آیین جهانی اسلام، ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد، پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده گردید؛ و اهمیت آن تا حدّی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند متعال عرض کرد:

«اللّهُمَّ هذِهِ قُرَیشُ قَدْ أَقْبَلَتْ بِخُیلائِها وَ فَخْرِها تُحادُک وَ تُکَذِّبُ رَسُولَک اللّهُمَّ فَنَصْرَک الَّذی وَعَدْتَنی اللّهُمَّ أَحْسِنْهُمُ الْغَداهَ»؛

خدای این قبیله قریش اند که با همه تکبر و تفاخرشان، با تو به مبارزه برخاسته، پیامبرت را تکذیب می نمایند. خدایا نصرت و پیروزی را که به من وعده فرموده ای برسان، خدایا صبحگاهان، به آنها نیکی خویش را ارزانی دار».

و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد:

«أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَک هذِهِ الْعِصابَهُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ»؛

«خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد».

و آن قدر دست هایش را به دعا بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد.

مسلمانان با صبر و استقامت، جهاد کردند و صدق نیات و راستی ایمان و اسلام خود را آشکار ساختند و خدا آنان را یاری نمود و در جنگ پیروز شده، دین را یاری کردند و پافشاری آنها در این جهاد، سبب گسترش دعوت اسلام و ثبات ارکان آن شد.

در این غزوه، مسلمانان از بوته امتحان سربلند بیرون آمدند و نشان دادند که توانایی رساندن دعوت اسلام به جهانیان را دارا هستند و در هنگام فداکاری و جانبازی، اسلام را از اموال و اولاد و جان های خود گرامی تر می دارند.

وقتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تصمیم مشرکان را با اصحاب و سرانِ قوم در میان گذاشت، مقداد بن عمرو به عرض رسانید:

یا رَسُولَ اللهِ اِمْضِ لِما أَراک اللهُ فَنَحْنُ مَعَک وَاللهِ لا نَقُولُ لک کَما قالَتْ بَنُو اِسْرائیلَ لِمُوسی:

﴿فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّک فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ﴾ وَ لکِنِ اذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّک فَقاتِلا إِنّا مَعَکُما مُقاتِلُونَ؛

مقداد عرض کرد:

به هرگونه خدا به تو فرمان می دهد اطاعت کن؛ ما با توییم، به خدا سوگند سخنی را که بنی اسرائیل به موسی گفتند (تو و پروردگارت بروید (و با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم)، نمی گوییم؛ بلکه می گوییم با شما علیه دشمن قتال می کنیم.

و سَعد بن معاذ، زعیم انصار، عرض کرد:

فَقَدْ آمَنّا بِک وَ صَدَّقْناک، وَ شَهِدْنا أَنَّ ما جِئْتَ بِهِ هُوَ الْحَقَّ وَ أَعْطَینا عَلی ذلِک عُهُودَنا وَ مَواثیقَنا عَلی السَّمْعِ وَ الطّاعَهِ، فَامْضِ یا رَسُولَ اللهِ لِما أَرَدْتَ فَنَحْنُ مَعَک فَوَ الَّذی بَعَثَک بِالْحَقِّ لَوِ اسْتَعْرَضْتَ بِنا هذَا الْبَحْرَ فَخُضْتَهُ لَخُضْناهُ مَعَک، ما تَخَلَّفَ مِنّا رَجُلٌ واحِدٌ، وَ ما نَکْرَهُ أَنْ تَلْقِی بِنا عَدُوَّنا غَداً، إِنّا لَصَبِرٌ فِی الْحَرْبِ صَدِقٌ فِی اللِّقاءِ لَعَلَّ اللهَ یریک مِنّا ما تَقَرُّ بِهِ عَینُک فَسِرْ بِنا عَلی بَرَکهِ اللهِ»؛

سعد گفت:

ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق می کنیم، و گواهی داده ایم آنچه را آورده ای حق است، و عهد و پیمان بسته ایم که بشنویم و اطاعت کنیم. ای رسول خدا، آنچه را خدا از تو خواسته است، به انجام برسان. سوگند به کسی که تو را به حق مبعوث کرد، اگر ما را به دریا ببری، با تو می آییم، و یک نفر از ما تخلّف نخواهد کرد. از اینکه ما را به نبرد دشمن ببری رنجیده خاطر نخواهیم شد. ما در جنگ شکیبا و در هنگام لقاء صادق هستیم. امید است خدا از ما به تو بنمایاند، آنچه را سبب روشنی دیده ات گردد. پس بر برکت خدا ما را ببر».

مسلمانان در این جنگ به یاری خدا و صدقِ ایمان، پیروز شدند. این پیروزی ضربه ای مهلک بر پیکر کفر و شرک بود، و با آن آغاز، شرک روبه فنا نهاد.

 

قرآن و غزوه بدر

در سوره های آل عمران، نساء، انفال و حج در بیش از چهل آیه، خدا این غزوه و تأییدهای غیبی و کمک ها و یاری هایی را که به مسلمانان نموده، شرح داده؛ و در آیه 41 سوره انفال، این روز تاریخی را «یوْمُ الْفُرْقان» نامیده است؛ ازاین جهت که در آن، حق از باطل جدا شد و ظاهر گشت که شرک و بت پرستی باطل، و توحید و خداپرستی، حق است.

آشکار شد، حقّی که آسمان و زمین بر آن برپاست، و فطرت و سرشتِ انسانیت و وجود تمام اشیا بر آن گواهی می دهند، همان دعوتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است؛ حقِّ خدایی خدا، یگانگی و خالقیت او، سلطنت و حاکمیت او بر جمیع اشیا، افراد، اصناف و نژادها و خضوع ِهمه عالم آفرینش در برابر قدرت و حکومت مطلقه و تدبیر و تقدیر اوست.

باطل در آن عصر به صورت های گوناگون زمین را فراگرفته، جهان را تاریک ساخته و حجاب حق شده بود. شرک ـ بت پرستی و خضوع در برابر سلطنتِ فرمانروایانِ طاغی که خود را در روم و ایران و نقاط دیگر، فَعّالِ ما یشاء و خدای زمین و مالک بندگان خدا می شمردند ـ رواج یافته بود.

گردنکشان مستبدّی بودند که خود را بر مردم تحمیل کرده و اطاعت خود را بر آنها لازم می دانستند؛ و از آنان چاپلوسی، کرنش و خاکساری می خواستند؛ یا آنان را مجبور به انجام اعمالی می کردند که به طورکامل با آزادی منافات داشت و خود را شریک خدا در حاکمیت بر بندگانش معرّفی کرده و نیز خویش را اَنبازِ حق می شمردند. ازاین رو، زمان آن بود که حق آشکار، و باطل محو و مغلوب شود.

حق، پرستش و اطاعت و فرمان بری از خدا، و او را یگانه و یکتا شناختن، و ایجاد نظم جهان و قوانینِ آن را حقِ او دانستن است.

باطل، شرک به خدا و پرستش اشخاص، و پیروی از هوی ها، برنامه ها، روش ها و عادت های باطل، و تقلیدهای مذموم و فرمان بری از کسی غیر از خداوند متعال است.

آنچه با وقوع جنگ بدر، بطلان آن آشکار شد، شرک، پرستش افراد و پیکره های آنها و اطاعت از تشریعات و مقررّات مجعول بشری بود؛ و حقّی که ظاهر گردید، رجوع و بازگشت همه امور، و تشریع شرایع و تقنین قوانین به خدایی است که جز او خدا و معبودی نیست و بازگشت همه به سوی اوست و غیر از او صاحبِ سلطنت مطلقه و حاکم شرعی وجود ندارد.

با آشکار شدن حق، تعظیم و تکریم غیرخدا ممنوع شد و انسان ها مساوی و برابر گردیدند؛ تا جز در برابر خدا و حاکمیت و شریعت او، در برابر هیچ قدرت و زورمندی خاضع نشوند و تعظیم نکنند؛ و کسی نیز نتواند آنها را در هر ناحیه و کشوری که هستند، استثمار و استعمار کند.

این است هسته مرکزی تعالیم اسلام و حقیقتی که رشد و ترقّی و آزادی و انسانیت هر جامعه بسته به میزان درک و فهم آن جامعه از این حقیقت است.

روز بدر «یوْمُ الْفُرْقان» است؛ زیرا فُرقان، مرز بین دو عهد و دو عصر اسلامی گردید. عهد گذشته، که عهد صبر و تحمّل و بردباری و انتظار وقت و آماده شدن بود؛ و عهد جدید، که عهد حرکت، نهضت، قوّت، پیش دستی و دفاع، و مبارزه با ظلم، ستم، جهل و شرک شد. آری، عصر حرکت ودفاع؛ عصر نهضت و جهاد.

اسلام با برنامه های اصیل و مسلک مستقل و مکتب جامعی که به جهانیان عرضه می دارد، راهنمای فکر و اندیشه، عقیده و اخلاق، نظام اجتماع، نظام دولت، و اعلانگر عام و مطلق آزادی بشر است؛ زیرا اسلام با دعوت به توحید و الوهیت خدای یگانه و حاکمیت او و کنار گذاردن کسانی که غاصب حکومت و الوهیت خدا هستند، باید با حرکت و پیشروی و قوّت و قدرت و جهاد نیز وارد میدان شود، و دست یاری و هدایت و کمک خویش را به سوی همه انسان های محروم و مقید و مَسلوبُ الحقوق دراز کرده و شرّ ظلم و ستم غاصبان و متجاوزان به حکومت خدا و طبقات به اصطلاح ممتاز را از مردم دور کند؛ و تقسیم ها و طبقه بندی هایی را که در آن عصر و تا عصر ما، رایج و سبب محرومیت گروهی و بهره گیری گروه دیگر بود و حتّی حقّ تعلیم و تعلّم را از اکثریت مردم سلب می کرد، از بین برد و برای تحقّق این اهداف، نمی توان تا ابد در انتظار ماند.

پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا غزوه بدر، نزدیک پانزده سال از دوران فرخنده رسالت خود را، به ارشاد و تبلیغ و دعوت به توحید و صبر در برابر آزار و اذیت قوم و ناملایمات گذرانید؛ ولی اسلام فقط شعائر عبادی، تعلیمات اخلاقی، و عقیده قلبی نیست.

اسلام دینی است چند بعدی؛ که تمام جوانب حیات بشر، چون: دولت و حکومت، فرد و اجتماع، حیات و زندگی و دنیا و آخرت را دربرمی گیرد؛ و برای پیاده کردن این اهداف از جانب خدا آمده است و حصول این اهداف و تطبیق واقعی اسلام بر حیات بشر، محتاج به اعمال قدرت و برداشتن موانعی است که بر سر راه این مقاصد قرار دارد.

علاوه بر این، تاریخ و گذشت زمان نشان داد که حکومت های مستبد و جیره خواران مکتب بت پرستی و مزدوران و استثمارگران، از آزادی و تبلیغ و هدایت یاران حق و خداپرستان، به شدّت جلوگیری می کردند؛ و کوشش می نمودند تا این چراغ هدایت، که روزبه روز تاریکی ها را برطرف و دل های غرق در ظلمت و ضلالت و جهالت را روشن می ساخت، خاموش سازند.

بنابراین، با توجّه به این مسائل نیز، تحقّق اهداف اسلام و نگاهداری این یگانه چراغ درخشان هدایت، محتاج به اعمال قدرت و دفاع و جهاد فی سبیل الله شد؛ و نیز از این رو روز بدر «یوم الفرقان» است که اسلام، فرقانی بین دو عهد جاهلیت و اسلام می باشد. بشریت بعد از نظام اسلام، مانند بشریت قبل از آمدن نظام اسلام نیست. عقیده توحید اسلام، افکار را عوض کرد و با آزادی، عدالت و مساوات آشنا ساخت. تساوی حقوق، عدالت و حرّیت اسلام، در جوامع غیر اسلامی نیز اثر گذاشت و از آن اقتباس شد.

حتّی صلیبی ها که برای نبرد با اسلام، به کشورهای ما هجوم آوردند، از تعالیم و اجتماع آزاد و برابرِ اسلام، برای کشورهای خود که در سیاه چال انحطاط فکری و اخلاقی افتاده و از حقوق انسانی محروم بودند، سوغات های گران بهای فراوانی بردند.

جنگ بدر، فرقان بین دو نوع تفکر در عوامل پیروزی و عوامل شکست شد. یکی تفکر مشرکان و بت پرستان که عوامل پیروزی را اسلحه و مهمّات جنگی و کثرت نفرات می شمردند؛ و دیگری تفکر مومنان و تربیت شدگان مکتب اسلام، که عوامل پیروزی را در درجه نخست در استقامت، فداکاری و ایمان به هدف، همفکری و مدد و یاری خدا می دانستند.

عوامل ظاهری فتح در صف مشرکان و شکست در جبهه مسلمانان، آن چنان نمایان بود که منافقان گفتند:

﴿غَرَّهَولاء دینُهُمْ﴾؛

«مومنان را دینشان مغرور کرده است».

خدا خواست این نبرد که اوّلین نبردِ مهم و جنگ میان اسلام و کفر بود، به پیروزی مسلمانان پایان یابد؛ و قلّت مومنین بر کثرت بسیار مشرکین غالب و پیروز شوند؛ تا آشکار شود که فتح و پیروزی در جنگ، به روحیه قوی و افراد جانباز و فداکار، و عقیده صالح و هدف پاک، بیشتر ارتباط دارد تا به اسلحه و جمعیت؛ و مسلمان ها بدانند که صاحبان عقاید و اهداف صحیح اجتماعی باید جهاد کنند و ناامید نباشند؛ و اقلیت یا ضعف مادّی، سبب تضعیف روحیه و در نهایت عقب نشینی آنها نگردد و منتظر نباشند که توانایی مادّی آنها با دشمنان آزادی و غاصبان حقوق انسان ها برابر شود؛ زیرا اگر آنها از لحاظ عِدّه و عُدّه برتری داشته باشند، مسلمانان و حقّ طلبان از جهت روحیه و قوّت هدف و عظمت مقصد برتری دارند.

﴿وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَ أنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُومِنینَ﴾؛

«و سستی نکنید و غمگین نباشید که اگر ایمان داشته باشید، برتر خواهید بود».

 

پرچم دار و قهرمان نمونه جنگ بدر

پرچم دار و علم دارِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر علی علیه السلام بود.

ابن سعد در الطبقا ت الکبرى از قتاده روایت می کند که: صاحب لِواء رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز بدر و در هر جنگ دیگر، علی بن ابی طالب علیه السلام بود. طبری در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، علی بن ابی طالب علیه السلام و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، سَعْدِ بْنِ عُباده بود.

قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمومنین علیه السلام بود. بااینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود، مردانگی ها و شجاعت هایی که از او ظاهر شد، از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الارشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمومنین علیه السلام کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت.

آیه: ﴿هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ﴾؛

«این دو [گروه] دشمنان یکدیگرند که درباره پروردگارشان باهم ستیزه می کنند».

در مورد مبارزه حضرت علی علیه السلام با وَلید بن عُتْبه؛ و حمزه با عُتْبه؛ و عبیده بن حارث بن عبدالمطلب در این غزوه نازل شد.

معاویه گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر، هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمی کرد، مگر آنکه او را می کشت؛ و بر چیزی نمی زد مگر آنکه آن را پاره می ساخت».

طبری روایت می کند: وقتی علی علیه السلام اصحاب الویه را کشت، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گروهی از مشرکین قریش را دید؛ به علی علیه السلام فرمود: «بر ایشان حمله کن!» علی علیه السلام بر آنها حمله کرد و آنان را متفرّق ساخت و «عمرو بن عبدالله جمحی» را نیز کشت. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جماعت دیگری از مشرکین را دید؛ باز به علی علیه السلام فرمان حمله داد. علی علیه السلام حمله کرد و آنها را نیز متفرّق ساخت و «شیبه بن مالک» را کشت.

جبرئیل گفت: «یا رسول الله! به درستی که هر آینه این است مساوات».

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«إِنَّهُ مِنّی وَأَنَا مِنْهُ»؛

«علی از من است و من از او هستم».

جبرئیل گفت:

«وَأَنَا مِنْکما»؛

«من هم از شما هستم».

در این هنگام، این صدا شنیده شد:

«لا سَیفَ إِلّا ذو الْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی»؛

در غزوه بدر بود که جبرئیل، میکائیل و اسرافیل، هریک با گروه خود از فرشتگان، هنگامی که علی علیه السلام برای آوردن آب برای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب رفته بود، ادای احترام کرده و سلام کردند.

سید حمیری در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است:

اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ    وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْوولٌ

إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ    عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ

وی به خداوند و نعمت هایش قسم یاد می کند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابی طالب علیه السلام بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آنکه می گوید:

ذاک الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَهٍ    عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ

میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی    أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

ولادت امام جواد علیه السلام

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.