فلسفه غیبت امام عصر علیه السلام و تولد حضرت سال ها قبل از ظهور
سوال: فلسفه غیبت حضرت ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ چیست؟ به عبارت دیگر آیا امکان نداشت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیوه ای طبیعی و در زمان مقتضی متولد شوند؟
جواب: زمان مقتضی ولادت آن حضرت همان زمانی است که ولادت آن حضرت در آن واقع شده و در زمان های دیگر مثلاً بعد از ده سال یا صد سال یا هزار سال و بیشتر ولادت ایشان یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند عزیز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام اقتضا ندارد و معقول نیست.
چنان که مقتضی ولادت هرکس همان زمانی است که در آن متولد شده است آن شخص عظیم و نابغه دوران و اعجوبه زمان و آیت بی مانند خداوند سبحان که امام دوازدهم است مقتضی ولادتش هیچ زمانی غیر از همان زمان پدر بزرگوارش و همان سال 255 هجری نبوده و نیست.
چنان که ولادت پدر و جدش نیز در همان زمان که اتفاق افتاد مقتضی بوده است این مولود عزیز که باید از عترت طاهره و از اصلاب طیبه معینه باشد ولادتش در همان زمان که واقع شد باید واقع شود.
در عالم خلقت شرایط خاص که برای پیدایش و تکون و وجود او است به همین است که ولادتش از پدر و اجداد و امهاتی باشد که منتهی به امام حسن عسکری علیه السلام می گردد و شخص دیگر که از این شجره و از این اصلاب طاهره و ارحام طیبه نباشد آن شخص موعود نخواهد بود.
همچنین هر کسی و هر شخصی در طول قرون و مرور اعصار به دنیا بیاید هر کس باشد او مهدی ابن الحسن العسکری نمی باشد که صاحب آن مقامات و خصایص است.
شرایط بسیار دست به دست هم داده شخصیت هایی مثل ابراهیم و رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام به وجود آمده اند تا این وجود مقدس به وجود آمده است این وجود فقط در این زمان و تحت این برنامه و تقدیرات الهی وجود پیدا می کند و اگر هزار سال بعد یا بیشتر باشد او نیست و آن کسی که انبیا از وجودش خبر دادند نیست.
آن وجودی که مثلاً در آفریقا وجود پیدا می کند غیر از وجودی است که در آسیا یا اروپا به وجود می آید. آن محمدی که در شبه جزیره عربستان در آن اوضاع و احوال در آن سال از پدری چون عبدالله و مادری چون آمنه متولد می شود منحصربه فرد است و در زمان های دیگر هر کسی به وجود آید او نیست و آن خصوصیات و امتیازات را ندارد.
خلاصه این نکته بسیار دقیق است اصلاً اگر ولادت و وجود و بقای آن حضرت در این مدت طولانی نبود و نباشد ظهوری اقتضا پیدا نمی کند که شخصی برای آن به گفته شما در زمان مقتضی متولد شود.
اینها مطالب و اسرار و مقتضیاتی است که احاطه بر آنها و اطلاع از آنها بر بشر ـ که با همه معلوماتش هنوز هم در کلاس نخست کشف اسرار عالم خلقت است و شاید تا ابد هم در همین کلاس درجا بزند و نتواند به کلاس دوم راه یابد ـ ممکن نیست.
مسئله اصطفا و گزینش انبیا و اولیا و محمد و آل محمد ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ و امامت و مقامات و مراتب آنها را نمی توان با این توهّمات زیر سوال برد و مثلاً زمانی را مقتضی بگوییم و زمانی را مقتضی ندانیم. این حرف مثل این است که بگوییم:
مقتضی بود که عالم یا مجاری خلقت نوع دیگر باشد و این همه ماده و مدت مصرف نشود و جوابش فقط همین است که مقتضی نبوده و مقتضی همین بوده که هست.
با تأمل در این دو آیه جواب از مثل این سوال ظاهر می شود:
(وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیتَینِ عَظِیمٍ * أَهُمْ یقْسِمُونَ رَحْمَهَ رَبِّک).[1]
علی هذا جواب از اینکه در زمان مقتضی ولادت انجام شود همین است که در زمان مقتضی انجام شده و زمان دیگر غیر از زمانی که ولادت در آن واقع شده مقتضی نبوده و نیست و هر مولودی که در زمان و طبق مقتضیات دیگر متولد شود او نیست و شخص دیگری است و تمام سخن این است که این امورات از تقدیرات الهی است و ما از کشف اسرار و درک وجه آنها ناتوانیم.
[1]. زخرف، ۳۱-۳۲.
ثبت دیدگاه