نقش اختیار در سرنوشت انسان
سوال: روایت است حضرت علی علیه السلام در پاسخ به مردى که سوالى به تمسخر پرسیده بود، به «عمر سعد» ـ که آن زمان تازه راه افتاده بوده ـ اشاره کرد خبر داده بودند که: فرزند تو قاتل پسر من، حسین علیه السلام است.با توجه به این نکته و عطف به اینکه سرنوشت این فرد و امثال او از قبل تعیین شده بوده، نقش «اختیار» را تشریح فرمایید.
با فرض اینکه کسى چون «عمر سعد» یا «شمر» از راهى که در آن بودند باز مى گشتند، با توجه به آنکه قضاى الهى بر شهادت امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود، آیا این اتّفاق نمى افتاد؟
جواب: مخاطب به این کلام، «سعد وقّاص» ـ پدر عمر سعد ـ بوده است. اخبار و احادیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و امیرالمومنین علیه السلام درباره شهادت سیدالشهدا علیه السلام بسیار است. این شبهه اى که مطرح کرده اید همان شبهه جبریه است که در شعر منسوب به خیام نیز آمده است:
مِى خوردن من حق ز ازل مى دانست
گر می نخورم علم خدا جهل بود
و جواب علمى آن را خواجه نصیر طوسی داده است:
علم ازلى، علّت عصیان گفتن
نزد عقلا زِ غایت جهل بود
علم الهى به اینکه عمر سعد یا شمر قاتل سیدالشهدا علیه السلام است، سبب سلب اختیار آنها و اجبار آنها بر قتل نمى شود و اصلاً علم الهى تعلّق گرفته است به اینکه: عمل قتل از آنها به اراده و اختیار خودشان صادر شود و قتل و فعلى که به اراده و اختیار صادر نشود، متعلّق علم نیست و واقع نشده است.
به هر حال ما به بداهت مى دانیم که «عمر سعد» و «شمر» و هر ظالم و هر شخص عادل همه به اراده و اختیار عمل مى کنند. چنان که برحسب اخبار متواتر هم مى دانیم، شهادت آن حضرت علیه السلام و قتل آن حضرت توسّط قتله آن حضرت نیز از پیش به وسیله اخبار پیغمبر و امیرالمومنین علیهما السلام معلوم و مسلّم بوده است. واللّه العالم.
ثبت دیدگاه