حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

پنجشنبه, ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳ Thursday, 13 March , 2025 ساعت ×
پایگاه پرهیزکاری (2)
۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۸:۱۴
ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 9 قسمت دوم – پایگاه پرهیزکاری
پ
پ

ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق – از سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 9 قسمت دوم – پایگاه پرهیزکاری

مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان معاصر

به راستی که قدرت و توانایی مسلمانان صدر اسلام در فراگرفتن تعالیم و به کاربستن آن عجیب بوده که ایمان را با حرکت، و معرفت را با قیام و نهضت، همدوش ساخته و در میادین گوناگون حیات، پیشروی می‎کردند.

ولی امروزه شخصیت مسلمانان مورد هجوم افکار و آرای فاسد واقع شده و اوهام و شکوک و جهالت به واقعیت‎های دین اسلام، توانایی عرض وجود و فعّالیت و استقامت آنان را ضعیف ساخته است.

میان افکار و آرایی که به مسلمانان تعلیم داده می‎شود، با افکار و تصوّراتی که از قرآن برمی‎آید، از زمین تا آسمان و از شرق تا غرب فاصله است.

مسلمانانی که سوره هایی مانند: سوره برائت را تلاوت کرده و با جان خود حقایق آن را آمیخته بودند، به جهان و اجتماع و افراد، و زن و فرزند و خویشان و بستگان با چشمی غیر از چشم‎های ما می‎نگریستند. همّت بلند و نظر رفیع آنها را هیچ چیز غیر از رضای خدا و اعتلای کلمه اسلام و ساختن یک اجتماع اسلامی متحرّک و آزاد، قانع نمی‎ساخت.

سربازان و مجاهدانشان برای گرفتن کشورها و فتح قلاع، خانه ها، بلاد، و حکومت بر عباد و این که لشکری بر لشکری پیروز شود و سپاهی سپاه دیگر را مغلوب کند، جهاد نمی‎کردند؛ بلکه جهادشان فی سبیل الله و برای آزادساختن انسان‎ها، و برپایی حکومت احکام خدا، فتح قلوب برای اسلام، رفع تبعیضات و نشان دادن برتری برنامه و موازین اسلامی و انسانی بر موازین دیگر و برقراری عدالت واقعی بود.

بین ما و آنان که ندای اسلام را ندای حیات و آزادی و حرکت می‎دانستند و آن ندای روح بخش را شنیده و به آن پاسخ مثبت می‎دادند و از آن در همه مسائل و رویدادهای زندگی الهام گرفته و استمداد می‎جستند، تفاوت بسیار است؛ چرا که متأسّفانه بعضاً ما می‎کوشیم واقعیتی را که در آن هستیم و احوال و ظروفی را که برای نیل به مقاصد مادّی اختیار و انتخاب کرده ایم، با توجیه، تأویل و تحریف نصوص، با اسلام منطبق سازیم و یا اسلام را بر آن تطبیق کنیم و برآنیم که برای انحرافات خود در مقابل اسلام، معاذیری بیابیم و توجیهاتی ارائه دهیم.

اجتماع اسلامی در عصر رسالت و هر جامعه اسلامی که تشکیل شده یا بشود، شعارش رهبری و مرکزیت اسلام و تسلیم امور، به حکومت اسلام است؛ تا طبق احکام خدا و تعالیم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و به دور از دخالت‎ها و آرای اشخاص و حکام، آنها را سامان بخشد.

درحالی که اجتماع بسیار وسیع و چندصد میلیونی به اصطلاح اسلامی ما، به معنای واقعی کلمه در مقابل اسلام تسلیم نیست؛ از اسلام می‎خواهد اوضاع و احوالی را که دارد، تصویب کرده و در انحرافات فکری، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، معاذیر غیرمنطقی را بپذیرد، و اگر اسلام با اعمال زشت و روش‎های منحرف ـ العیاذ بالله ـ موافق باشد، آن را مرکز اصلاح و ترقّی و دینِ روز می‎دانند و اگر انحراف‎ها را امضا نکند و منحرفان را خطاکار بداند، چنین دینی را صالح برای حیات و زندگی نمی‎شمارند، و چون نصوص اسلام در اهداف عالیه خود آن چنان صراحت دارد که این مسلمان نماهای جاهل و غافل نمی‎توانند آن را به مسخره گرفته، و با شهوات، پستی‎ها، آزادی کشی‎ها و اعمال زشت دیگر تطبیق کنند، اسلام را عاجز و ناتوان از رهبری جهان معاصر می‎شمارند؛ و در استعداد آن، برای جلو بردن اجتماع مسلمین و بازگشت آنان به افتخارات گذشته، شک می‎کنند. درحالی که جای هیچ شک و تردیدی نیست که اسلام عاجز از رهبری مسلمین و سایر جوامع بشری نبوده و نیست، و تمام مواد و صلاحیت‎های رهبری و هدایت به سوی یک اجتماع کامل و تمام انسانی، به تصدیق متفکرین و متتبّعین بزرگ در آن جمع است.

این ما هستیم که عاجزیم و شهامت آنکه خود را با تعالیم اسلام منطبق سازیم، نداریم.

این ما هستیم که در طوفان‎های شهوت و حبّ جاه و مقام و مادّیات گرفتار شده و به ندای نجات بخش اسلام پاسخ نمی‎دهیم.

این ما هستیم که در مقابل بیماری‎ها، ضعف و سستی، ناتوانی عزم و اراده، ترس از مرگ و حبّ دنیا، ناتوان شده و از مراجعه به پزشک حاذق و خوردن دارو و گرفتن رژیم، خودداری می‎کنیم و بیماری خود را غیرقابل علاج می‎پنداریم.

این ما هستیم که در دام‎های استعمار گرفتار شده، و برای آنکه از آب و نان موقّت ما چیزی کاسته نشود، شجاعت پاره کردن این دام‎ها را نداریم.

بی تردید، اسلام به ما اجازه نخواهد داد که اجتماع اسلام را مسخ کرده و به ربا، زنا، قمار، میگساری، رشوه، خیانت، اختلاط زن و مرد، فحشا و فساد و بیگانه پرستی آلوده سازیم.

یقیناً اسلام به ما این اجازه را نمی‎دهد که اجتماعات جاهلی را چنانچه در کشورهای غیر اسلامی رایج است، از نو بسازیم و نیز اجازه نمی‎دهد که مرتجعانه به اعصار جاهلیت پیش از اسلام برگردیم.

اسلام هرگز با بشرپرستی، تبعیضات نژادی، استثمار، شرک و مظاهر آن، با عَلَم کردن پیکره ها و بت‎ها و پرستش آنها موافقت نمی‎نماید؛ و مفاهیمی را که کفّار به ما عرضه می‎دارند، صریحاً رد می‎کند و فقط منهج و مفاهیم خود را عرضه می‎دارد.

آری، هیچ گاه از قدرت و توانایی اسلام برای اصلاح جوامع و نجات انسان‎ها چیزی کاسته نمی‎شود و صلاحیت رهبری جاویدان آن، روزبه روز آشکارتر می‎شود.

اسلام در مکاتبی که در جهان معاصر وجود دارد یا پس از این وجود می یابد، هضم نمی‎شود و با آنها آمیختگی و ترکیب پیدا نخواهد کرد.

این اسلام با جوامعی که مسلمان نماها می‎خواهند با الهام از استعمار و به نفع شرق یا غرب بسازند، سازگار نیست و صلح و آشتی ندارد و نصوص کتاب و حدیثش با آنها تطبیق نمی‎گردد. ازاین‎رو، دین اسلام مسلمان دو شخصیتی را نمی‎پذیرد.

اسلام، دین خداست و دین خدا با استثمار ضعفا، با سرمایه داری که نتیجه استعباد کارگر و تسلّط کارفرما بر سیاست، اجتماع، قانون، محاکم و اخلاق است ـ با اشتراکیت و الغای مالکیت، و با بی‎شخصیت ساختن انسان‎ها و سلب استقلال از آدمی و به صورت ماشین و جماد از آن استفاده کردن، مخالف است.

حال اگر در یک جا نوکران شرق و دول اشتراکی و در جای دیگر مزدوران و سرمایه داران و رژیم‎های به اصطلاح کهنه، آن را پاسخ گوی احتیاج بشر ندانند، مهمّ نیست؛ چرا که اسلام برای همیشه به صدای استعباد و ضدّ آزادی از حلقوم هرکس که بیرون بیاید، جواب موافق نمی‎دهد.

اسلام یک مسلک خدایی و یک منهج مستقل است که باید به تمام و کمال اجرا شود تا جامعه اسلامی به وجود آید.

اگر ما بخواهیم برای ضعفی که در برابر قوای مادّی دشمن داریم و خود را ناچار می‎دانیم ـ درحالی که ناچار نیستیم ـ به خواسته های آنان عمل کرده و اسلام جدیدی اختراع کنیم یا اجازه دهیم که اسلام نوینی را برای ما اختراع کنند، چنین اسلامی ـ ‎که با مبانی تفکرات شرق و غرب آمیخته است‎ ـ اسلام قرآن، دین خدا و دین محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ‎نیست.

آن اسلامی که پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آورد و خداوند متعال در قرآن کریم راجع به آن می‎فرماید:

﴿إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّٰهِ الْإِسْلَامُ﴾

حدود، ارکان، شعائر، احکام، دعوت و مقاصدش روشن است و اکنون هم باید مانند چهارده قرن قبل، منبع حرکت و فعّالیت و مصدر اقدام و قیام مسلمین باشد.

اسلام، همان اسلام؛ قرآن، همان قرآن؛ و احادیث و تعالیم، همان تعالیم چهارده قرن پیش است. وسایل تبلیغی عصر، درک حقایق و فهم مشخّصات مکتب عالی اسلام را آسان‎تر ساخته؛ ولی ما در ناحیه عمل، ضعف و کمبود داریم و تصوّرات و افکار دور از حقایق اسلام، ما را به خود مشغول کرده است. شهوات و مادّیات در ذائقه ما اثر گذاشته و ازاین جهت نمی‎توانیم با یک جهش، این دام‎ها و بندها را پاره نموده و به سوی دنیای فضیلت، سعادت و انسانیت و توحید اسلام، پرواز کنیم.

امّا عاقبت باید بفهمیم و خواهیم فهمید ـ ‎هرچند دیر شده و هر آن، دیرتر می‎شود‎ ـ که یگانه داروی دردها و درمان این همه بیماری که بشریت به آن مبتلا شده و سامان دهنده این همه بحران که در سرتاسر دنیای به اصطلاح متمدّن در هر زمینه وجود دارد، اسلام است.

باید با مقیاس‎های اسلامی امور را بسنجیم و فکر و عمل خود را هدایت کنیم.

باید همواره در کلاس اسلام، زانوی تلمّذ زنیم تا به انسانی واقعی و رشد یافته تبدیل گردیم؛ و به سلاح تقوا و پرهیزکاری، مسلّح شویم؛ تقوایی که سبب هدایت جستن و بهره بردن از قرآن مجید است:

﴿ذَلِک الْکتَابُ لَارَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ﴾؛

«این است کتابی که در [حقّانیت] آن هیچ تردیدی نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است».

تقوایی که وسیله نجات از گرفتاری‎ها و نابسامانی‎های زندگی و فشارهای اقتصادی است:

﴿وَمَنْ یتَّقِ اللّٰهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَایحْتَسِبُ﴾؛

«و هرکس از خدا پروا کند، [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار می‎دهد؛ و از جایی که حسابش را نمی‎کند، به او روزی می‎رساند».

تقوایی که سبب آسان شدن امور است:

﴿وَمَنْ یتَّقِ اللّٰهَ یجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْراً﴾

«و هرکس از خدا پروا دارد [خدا] برای او در کارش تسهیلی فراهم سازد».

تقوایی که باعث جدا شدن حق از باطل است:

﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّٰهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقَاناً﴾

«اگر از خدا پروا کنید برای شما وسیله ای جهت جداساختن حق از باطل قرار می دهد».

تقوایی که به فرمایش علی علیه السلام امروز پناهگاه و سپری در برابر حوادث جهان است و فردا راه بهشت جاویدان.

آری، صیام و روزه ماه رمضان اگر به شرف قبول، مشرّف و آداب و وقار آن نگاهداری شود، میوه اش تقوا و محصول آن استحکام شخصیت اسلامی و مستعد شدن روزه دار برای فرمان بری و اطاعت اوامر خدا و رساندن دعوت اسلام به جهانیان است.

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

پایگاه پرهیزکاری(1)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.