استغاثه به امام رضا علیه السلام
باز آمدم به مشهد سلطان دین رضا از بهر عرض مسکنت و فقر و التجا
سلطان دین، امام مبین، شمس مشرقین فرمانده زمین و زمان، سبط مصطفی
نور خدا، ولی خدا، حجت خدا عین خدا، امین خدا، شبل مرتضی
در روضه اش صفوف ملائک به احترام در خدمتش صفوف اجلاء و اصفیا
محکوم او به حکم خدا هر چه در وجود منصوب از او به ارض و سما پرچم هُدا
مشهور از او قواعد شرع محمّدی منشور از او حقایق توحید کبریا
از مکتب معارف او عقل مستفیض و از مرکز هدایت او روح مهتدا
در مجلسش سیاه و سپیدند هم طراز بر سفره ضیافت او شاه با گدا
یا سیدی أبا الجواد سپهر سخا و جود برهان دین و معدن بخشایش و عطا
ای ملجأ خلایق و ای شاه دین پناه قائم به امر حقّ به وجود تو ماسوا
ای صاحب معالی و آیات بینات ای متّکی به خالق و بر خلق متکا
بحرین را ببین که چسان ایستاده اند مردانه در برابر طغیان اشقیا
ز آل سعود و آل خلیفه در آن دیار وحشیگری و ددمنشی گشته برملا
شد فاش از سعودی و وهابیان نفاق که اسلامشان بهانه و صوری و پرریا
وابسته سیاست آمریکا و لندن اند در خدمت اداره جاسوسی سیا
دولت، عمیل و شاه، عمیل و همه، عمیل آل خلیفه جمله عمیل اند و بی حیا
ثبت دیدگاه