حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

چهارشنبه, ۲۲ اسفند , ۱۴۰۳ Wednesday, 12 March , 2025 ساعت ×
پانزدهم ماه رمضان ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۳
رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 5 قسمت اول – پانزدهم ماه رمضان ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پ
پ

رمضان در تاریخ – سلسله نوشتارهای مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره – شماره 5 قسمت اول – پانزدهم ماه رمضان ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

بنابه اختیار شیخ مفید در مسارالشیعه و شیخ بهائی در توضیح المقاصد و دیگران سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرت متولد شد.

بسیاری از مردم، شخصیت حضرت مجتبی علیه السلام و تأثیر بسیار حسّاس و فوق العاده صلح آن حضرت را در حفظ اسلام، آن گونه که باید نمی شناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سیره آن حضرت، مجهول مانده است.

شخصیت والای آن پیشوای عالیقدر، بس عظیم تر از آن است که ما بتوانیم درباره آن، کتابی بنگاریم و یا با نگارش مقاله ای آن را شرح دهیم.

علاوه بر کتب بسیار که در شرح احوال و تاریخ زندگی آن حضرت نوشته شده، در هزاران کتاب تاریخی، روایی، تفسیری، اخلاقی، تراجم و …، فضایل و مناقب آن بزرگوار درج شده است.

کتب بسیاری از تألیفات شیعه و اهل سنت موجود می باشد که مآخذ و مدارک معتبر تاریخ زندگی آن امام بزرگ و رهبر جلیل القدر است؛ نظیر: صحیح البخاری، صحیح مسلم، سنن الترمذی، سنن ابن ماجه، الطبقات الکبری ابن سعد، سنن ابی داوود، خصائص امیرالمومنین نسائی، الجامع الصغیر سیوطی، مصابیح السنه بغوى، إسعاف الرّاغبین صبان، نورالأبصار شبلنجی، تذکره الخواص سبط ابن جوزی، الإتحاف بحب الاشراف شبراوی، کفایه الطالب گنجی شافعی، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، مرآه الجنان یافعى، ملتقی الأصفیاء راوه مکى، نظم دررالسمطین زرندی، فرائد السّمطین جوینی، السیره الحلبیهحلبى، سیره زینی دحلان، الصّواعق المحرقه ابن حجر هیتمى، اسدالغابه ابن اثیر جزری، الاستیعاب ابن عبدالبر، الإصابه فی تمیز الصحابه ابن حجر عسقلانی، تاریخ الخلفاء سیوطی، الفصول المهمه ابن صباغ مالکی که از کتب اهل سنّت می باشند.

اینک برای رعایت اختصار، ترجمه قسمت هایی از کتاب اهل البیت  علیهم السلام، تألیف توفیق ابوعلم که یکی از تازه ترین تألیفات اهل سنّت در سال 1390 هجری قمری است و در مصر نگاشته شده است را با اندک اضافاتی نقل می کنیم:

 

ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

از آن خانه ای که خدا رخصت داده تا برافراشته و بلندقدر باشد و در آن نام او برده شود، پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، سّید جوانانِ اهل بهشت و نوزاد عزیز اهل بیت و سِبطِ اکبر خود را در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال سوّم پذیرا شد. وقتی ولادت نوزاد را به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مژده دادند؛ امواج سرور و شادمانی، دل آن حضرت را فرا گرفت؛ و مشتاقانه و باشتاب، به خانه دختر محبوبه اش، سیده زنان عالمیان، و داماد گرامی اش، امام مسلمین آمد و فرمود: «یا أسماء! هاتینی ابنی»؛ «ای اسماء! پسرم را به من بده».

پس از اینکه اسماء نوزاد عزیز خاندان نبوّت را به جدّ بزرگوارش داد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه را قرائت فرمود و بدین گونه نخستین صدایی که گوش نوزاد با آن آشنا شد، صدای آشنای جدّش، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ صدایی که ندادهنده توحید، تکبیر، تهلیل و نبوّت بود:

«ألله أکبر، أشهد أَن لا إله إلّا الله».

با این کلمات و جملات، گوش دل مولود، به نغمات روحانی آشنا شده و اعماق و نهانی های روان او پذیرای آن گشت؛ تا زندگی وی، از آن جملات نشاط بخش روح، و توان افزای خرد، مُلهَم باشد.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام فرمود:

«آیا این نوزاد مبارک را نام گذارده ای؟».

حضرت علی علیه السلام فرمود:

«من بر شما سبقت نمی گیرم!».

هنوز لحظاتی نگذشته بود که بشیرِ وحی ـ جبرئیل ـ نازل شد و فرمان خدا را به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رساند:

«سَمِّهِ الحَسَن»؛

«او را حسن نام گذار».

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً برای حسن علیه السلام عقیقه کرد: و «بسم الله» گفت و دعا کرد.

 

القاب و کنیه امام علیه السلام

از جمله القاب آن حضرت عبارت است از: سید، مجتبی، سبط، ولی، طیب، زکی و تقی و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ، آن حضرت را به «أبی محمّد»، مکنّی فرمود.

 

فضایل امام علیه السلام

شیعه و اهل سنّت، به اتّفاق براین عقیده اند که آن حضرت، یکی از اصحاب «کساء» است؛ که آیه «تطهیر»، در شأن آنان نازل شد. و طبق حدیث متواتر «ثقلین»، عدل قرآن، و نیز یکی از چهار نفری است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم او را برای مباهله با نصارای «نجران»، حاضر فرمود. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم او را دوست می داشت و می فرمود: «این پسرم آقا است».

اسامه بن زید روایت کرده که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

این دو (حسن و حسین)، پسران من، و پسران دخترم هستند. خدایا! من آنها را دوست دارم؛ پس، آنها را دوست بدار و هر که آنها را دوست می دارد، دوست بدار.

از زید بن ارقم روایت شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«مَنْ أَحبَّ هولاءِ فَقَدْ أَحَبَّنی، وَ مَنْ أَبْغَضَ هولاءِ فَقَدْ أَبْغَضَنی»؛

«هرکس اینها (علی، فاطمه، حسن و حسین ) را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکس اینها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است».

«عایشه» نقل کرده:

اِنَّ النَّبِی صلی الله علیه و آله و سلم کانَ یأخُذُ حَسَناً فَیضُمْهُ إِلَیهِ ثُمَّ یقُولُ: «اللّهُمَّ إنَّ هذا ابْنی وَ أَنَا اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ یحِبُّهُ».

به درستی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حسن را می گرفت و بر سینه خود می چسبانید و می فرمود:

«خدایا به درستی که این پسر من است. من او را دوست دارم، پس تو او و دوستدار او را دوست بدار».

انس بن مالک می گوید: حسن علیه السلام بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد شد. خواستم او را از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دور سازم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«وای بر تو ای انس! پسرم و ثمره زندگی ام را واگذار. هرکس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده؛ و هرکس مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است».

 

شرفِ نَسَب

شرافتِ نَسَبِ امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السلام را احدی از این امّت ندارد. آن پدر و آن مادر و آن جدّ بزرگواری که مایه افتخار کاینات و علّت غایی خلقت ممکنّات است.

علاوه براین، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آن دو را پسر خود می خواند و در آیه مباهله، این دو بزرگوار، پسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شمرده می شوند و اگرچه از صُلب علی علیه السلام هستند؛ ولی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به ملاحظه ولادتشان از فاطمه زهرا سلام الله علیها آنها را پسران خود خواند و چشم حضرت به وجودشان روشن بود.

آنان نیز در زمان حیات پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، آن حضرت را «پدر» می گفتند و با خطاب «یا أَبَتِ» بر نشاط پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می افزودند و پدرشان علی علیه السلام را «یا أَبَاالحَسَن» خطاب می کردند.

پس از آنکه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از این جهان، به سوی ملکوت اعلی رحلت فرمود، امیرالمومنین علیه السلام را با «یا أَبَتِ» مورد خطاب قرار می دادند.

مردم هم آنها را «یا ابن رسول الله» و «یا ابن المصطفی» خطاب می کردند.

 

علم امام حسن مجتبی علیه السلام

لزومی به بررسی علم امام حسن مجتبی علیه السلام ، نیست؛ زیرا آن حضرت به تصریح حدیث «ثقلین» و اخبار دیگر، عِدل قرآن، رهبر و هادی امّت، مفسّر کتاب و وارث علوم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود.

اوّلین شرط اساسی زعامت، علم و دانش است؛ و چنانچه محدّثان روایت کرده اند، از همان آغاز کودکی علم و نبوغ فکری و درک و تیزهوشی بی نظیری در امام حسن علیه السلام پدیدار بود.

وی در مجلس جدّش حضور می یافت و وحی و علومی را که آن حضرت اِملا می کرد، فرا می گرفت، و به نزد مادرش سیده النّساء سلام الله علیها می آمد و برای او بازگو می نمود و هنگامی که امام علی علیه السلام به منزل می آمد، فاطمه زهرا سلام الله علیها آنچه را از فرزند خود شنیده بود برای امام علیه السلام نقل می کرد.

از آن حضرت احادیث و سخنان برگزیده و ممتازی در موضوعات: دعا و موعظه، زهد و تقوا، سیاست، مکارم اخلاق، قضا، فضل قرآن و … روایت شده است؛ که قسمتی از آنها در کتب اهل سنّت نیز بیان شده است.

علم آن امام بزرگ تا بدان جا بود که امیرالمومنین علیه السلام، پاسخ برخی مسائل را به آن حضرت محوّل می کردند.

ازجمله روایت شده است که: مردی اعرابی از ابوبکر پرسید: من محرم بوده ام، و تخم شترمرغ برگرفته و پخته و خورده ام، کفّاره ای که بر من واجب شده است، چیست؟

ابوبکر متحیر شد و نتوانست به آن سوال پاسخ دهد. ازاین رو پاسخ گفتن را به عمر ارجاع کرد. عمر نیز از پاسخ به سوال بازمانده، و پاسخ گفتن به سوال را به عبدالرّحمن بن عوف حواله کرد. او نیز از پاسخ به سوال درماند، هر چهار تن، به باب مدینه العلم، حضرت علی علیه السلام پناه بردند. اعرابی سوال را مطرح کرد و از امام علیه السلام پاسخ خواست. امام علیه السلام فرمود:

«سَلْ أَی الْغُلامَینِ شِئْتَ، وَ أَشارَ إِلَی الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ»؛

«از هریک از این دو پسر (حسن و حسین) خواهی سوال کن».

(و این در موقعی بود که سن امام حسن علیه السلام از نه و سن امام حسین علیه السلام از هشت سال، بیشتر نبود!)

اَعرابی از امام حسن علیه السلام سوال کرد.

امام علیه السلام فرمود: آیا شتر داری؟

اعرابی گفت: بلی!

امام علیه السلام فرمود: «به تعدادی که تخم مرغ خورده ای، شترهای مادّه را به شترهای نر بزن و هرچه نتیجه آنها شد، به مکه بفرست (تا در آنجا به کفّاره این عمل نحر شود)».

امیرالمومنین علیه السلام فرمود:

«إِنَّ مِنَ النُّوقِ السَّلُوبُ وَ (مِنها) ما یزْلِقُ»؛

«برخی از شتران ماده، بچه را سقط می کنند و بچه برخی از آنها می میرند».

امام حسن علیه السلام به پدر بزرگوار، پاسخ داد:

«إِنْ یکُنْ مِنَ النُّوقِ السَّلُوبُ وَ ما یزْلُقُ فَإِنَّ مِنَ الْبیضِ ما یمْرِقُ»؛

«اگر بعضی از شتران مادّه آن چنان هستند که فرمودید، بعضی تخم مرغ ها هم فاسد می شوند (و جوجه از آنها بیرون نمی آید!)».

این پاسخ با آنچه که در فقه اسلامی و در بحث کفّارات حال احرام مقرّر شده، موافق است. و پیرمردی مانند ابوبکر ـ که مسند خلافت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را تصرّف کرده بود ـ و عمر و عبدالرّحمن بن عوف به آن جاهل بودند. از این رو این پاسخ مورد تحسین امیرالمومنین علیه السلام واقع شد، و به حضار مجلس رو کرده و غزارت علم، فضل و مواهب خداوند را که به فرزندش اعطا شده، آشکار و اعلام کرد و فرمود:

«مَعاشِرَ النّاسِ إِنَّ الّذی فَهَّمَ هذَا الْغُلامَ هُوَ الَّذی فَهَّمَ سُلَیمانَ بْنَ داوُدَ»؛

«ای گروه مردم، آن کسی که به این پسر فهم و علم داده، همان کس است که به سلیمان بن داوود فهم و علم بخشیده است».

یعنی همان گونه که سلیمان بن داوود، از تفهیم و تعلیم و آموزش غیبی برخوردار گردید، حسن نیز، از همان اِفاضات غیبی و آموزش ها، بدون واسطه احدی از خلق، برخوردار است.

 

مکارم اخلاق

امام حسن علیه السلام در خانه وحی، پرورش یافت؛ و در مدرسه توحید، و در آغوش لطف و مرحمت جدّش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مورد تربیت قرار گرفت.

ایشان در مکارم اخلاق و خوی پسندیده و روش نیکو، نمونه بود و یکی از علل محبوبیت فوق العاده آن حضرت، همان اخلاق کریمه اش بود که همگان او را به خاطر داشتن صفات حمیده می ستودند.

ادب، حِلم، فصاحت، صداقت، سخاوت، شجاعت، تقوا، عبادت، زهد، تواضع و سایر خصایصِ ستوده، همه در او جمع، و خُلق و خوی محمّدی در او ظاهر و هویدا بود.

با نقل چند حکایت از اخلاق مرضیه آن حضرت، این کتاب را زینت می دهیم:

 

پند بی رنجش

روزی از روزها در ایام کودکی، امام به همراه برادرش امام حسین علیه السلام پیرمردی را دیدند که وضو را به درستی و صحّت به جا نمی آورد.

محبّت به مردم، و هدایت بشر، آن دو بزرگوار را مانع شد که پیرمرد را به آن حال بگذارند. بنابراین به آرامی و احترام فرمودند:

« أَیهَا الشَیخُ کُنْ حَکَماً بَینَنا یتَوَضَّأُ کُلُّ واحِدٍ مِنّا فَتَوَضَّئا ثُمَّ قالا أیُّنا یُحسِنُ؟».

«ای پیرمرد بین ما داور باش؛ ما هر دو پیش تو وضو می گیریم، ببین وضوی کدام یک نیکوتر است؟».

سپس هر یک وضو گرفتند. پیرمرد، به دقّت، به وضو گرفتن آن دو عزیز پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم توجّه کرد؛ و بدون آنکه ناراحت شود، به کوتاهی و تقصیر خود پی برد.

فَقالَ لَهُما: کِلاکِما تُحْسِنانِ الْوُضُوءَ، وَ لکِنْ هذَا الشَّیخُ الْجاهِلُ هُوَ الَّذی لَم یَکُن یحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الآنَ مِنْکُما وَ تابَ عَلی یدَیکما؛

و به آنها گفت: شما هر دو (ای آقایانِ من)، نیکو وضو می سازید، و لکن این پیر جاهل (اشاره به خودش نمود) است که وضو گرفتن را بلد نیست و هم اکنون از شما آموخت، و به دست شما توبه کرد.

 

ترس از عذاب الهی

امام حسن علیه السلام عابدترین مردم عصر خود، و زاهدترین و فاضل ترین ایشان بود.

هنگامی که قصد حج می کرد با پای پیاده و چه بسا با پای برهنه عزیمت می فرمود. وقتی وضو می گرفت بدنش به لرزه می افتاد، و رنگش زرد می شد، و در هیچ حال، ذکر خدا را ترک نمی کرد. پارسا و بردبار و بافضل بود و از خدا خوف داشت.

روایت شده مردی مناجات و گریه آن حضرت را شنید؛ عرض کرد: آیا از عذاب خدا می ترسی درحالی که وسایل نجات در نزد توست؟ پسر پیغمبری، و از شفاعت او برخوردار هستی و رحمت خدا هم [عامّ است و] به هر چیزی احاطه دارد.

امام علیه السلام فرمود: امّا اینکه من پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستم، خدا می فرماید:

﴿فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ﴾؛

«آن هنگام که در صورِ اِسرافیل دمیده شود، بین آنها قرابتی باقی نماند».

و امّا شفاعت او؛ پس خدا می فرماید:

﴿مَنْ ذَاالَّذی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ﴾؛

«چه کسی جز به اجازه خدا شفاعت می کند».

و امّا رحمت خدا که هرچیز را فرا گرفته است؛ پس خدا می فرماید:

﴿فَسَأَکتُبُها لِلَّذینَ یتَّقُون﴾؛

«پس رحمت خویش را به زودی برای پرهیزکاران قرار می دهیم».

حضرت سپس فرمود:

«فَکَیفَ الْأَمانُ یا أخَا الْعَرَبِ».

«پس چگونه می توان خلاصی یافت، ای برادر عرب»

 

مطالب مرتبط را از لینک های زیر پیگیری نمایید:

روز دوازدهم ماه رمضان روز عقد اخوت و برادری

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.