پیامبری اکتسابی یا انتصابی
سوال: آیا انتخاب پیامبر به پیامبرى، اکتسابى بوده یا انتصابى و یا اینکه هر دو قضیه را شامل مى شود؟
منظور از اکتسابى این است که لیاقت کامل در او بوده است و در شخص دیگرى نبوده که خداوند ایشان را به عنوان پیامبر تعیین کرده و یا اینکه خواست خدا بوده است که این شخص، با این مشخّصات ظاهرى پیامبر باشد. سوال این است که: چرا زید یا عمرو پیامبر نشده درحالى که آنها هم انسان بوده اند و مى توانستند به کسب مقام معنوى نایل آیند؟
جواب: آنچه در مسئله نبوت و امامت معتبر است، نصب و گزینش الهى است مفهوم انتخابى و انتصابى که در عرف معاصر، نوع حکومت ها به آن تعیین مى شوند، در آن بى موضوع است؛ زیرا نه انتخاب اکثریت افراد بشر در آن دخالت دارد و نه انتصاب فرد خاصى از بشر. این دو گونه تعیین، معایب و مفاسدى دارند و غالباً یا در همه جا، به گزینش اصلح واقعى منتهى نمى شود و از اغراض خصوصى و هواهاى نفسانى و امیال مختلف مصون نمى ماند.
اما گزینش الهى و برگزیدن به نبوت و رسالت یا امامت بر اساس صلاحیت ها و شرایط واقعى و شایستگى بوده و چون خداوند متعال آگاه و عالم بر آن است، همیشه اصلح واقعى برگزیده مى شود.
بنابراین نبوت به نصب است؛ اما به نصب خداوند عالم و حکیم نصب اصلح و اَلیق واقعى است؛ که در گزینش هاى انتخابى یا انتصابى بشرى هرگز قابل تأمین و تضمین نیست و در یک کلمه:
(اَللهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَـتَهُ)[1] است.
گزینش بشرى، گزینش جاهل به حقایق و غیرمصون از خطا و اشتباه و در معرض پیروى از اغراض شخصى و هواهاى نفسانى است. به هرحال، چه انتخابى و چه انتصابى باشد، این گزینش خداوند علام الغیوب و حکیم و غنى، منزّه از خطا و اشتباه و مبرّا از احتیاج به جلب نفع یا دفع ضرر است.
به طور کلّى تفاوت نظام هاى شرعى و قوانین عادى در همین است که نظامات الهى از طرف خداوندى است که برحسب اسمائه الحسنى ـ مثل «الحاکم»، «المالک»، «العالم»، «الحکیم»، «القدّوس»، «الرّحمن»، «الرحیم» و «اللطیف» ـ صالح براى این نصب، و تشریع این نظامات است. این صلاحیت، مختص به ذات اقدس او است و در آن واحد و یگانه و بى همتا است؛ و دیگران فاقد این صلاحیت ها و جاهل مى باشند؛ بنابراین، گزینششان ـ خواه انتصابى باشد یا انتخابى ـ هرگز مصون از خطا، یا حبّ و بغض، و یا اغراض شخصى و شهوانى و نواقص دیگر نیست.
بنابراین، پاسخ این سوال که «چرا زید یا عمرو پیغمبر نشده اند» معلوم مى شود؛ زیرا جواب این است که: (اَللهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَـتَهُ) براى اینکه شرط لازم در آنها و براى آنها فراهم نبوده است.
در خاتمه نکته اى که به طور فشرده به آن اشاره مى شود، این است که تنصیص نبىّ سابق بر نبوّت پیغمبر لاحق، مثل تنصیص پیامبران گذشته بر نبوت حضرت ختمى مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم، همچنین تنصیص پیغمبر بر امامت ائمه علیهم السلام نصب و انتصاب بشرى و عادى نیست؛ بلکه اعلام و اخبار از نصب الهى است.
1-انعام، ۱۲۴
ثبت دیدگاه